درباره پایگاه  اضافه کردن به علاقه مندیها  نقشه سایت  صفحه اصلی
 

صفحه اصلی > مقالات

قرآن‌ از زاويه‌اي‌ نو

 

اشاره‌: آيت‌الله نكونام‌ بيش‌ از سي‌ سال‌ است‌ كه‌ در حوزه‌ي‌ علميه‌ي‌ قم‌ به‌ تدريس‌ علوم‌ مختلف‌ حوزوي‌؛ اعم‌ از خارج‌ فقه‌ و خارج‌ اصول‌ و فلسفه‌ و عرفان‌ در سطح‌ عالي‌ مشغول‌ مي‌باشند. ايشان‌، افزوده‌ بر دروس‌ رسمي‌ حوزه‌ در ايام‌ تعطيل‌ كتاب‌هايي‌ چون‌ مصباح‌الانس‌، منازل‌السائرين‌، شرح‌ اسماءالحسني‌ و... را همواره‌ براي‌ مشتاقان‌ تدريس‌ نموده‌اند.

آيت‌الله نكونام‌ در زمينه‌ي‌ تأليف‌ نيز آثار متعددي‌ نظير: «زن‌؛ مظلوم‌ هميشه‌ي‌ تاريخ‌»(4جلد)، اصول‌ الحاد و خدا انكاري‌ (به‌ همراه‌ نقد و تحليل‌ آن‌)، صحيفه‌ي‌ عشق‌(شرح‌ عرفاني‌ دعاي‌ مكارم‌ الاخلاق‌)، سير انديشه‌، آفرينش‌ انسان‌ و ماترياليسم‌، حقيقة‌ الشريعة‌ في‌ فقه‌ العروة‌(2جلد)، دايره‌ي‌ هستي‌، القواعد الفقهيّة‌، تحريرالتحرير(3جلد)، درآمدي‌ بر شناخت‌ قرآن‌ كريم‌، تحريف‌ناپذيري‌ و حجيت‌ قرآن‌ كريم‌، قرآن‌ كريم‌ و زمينه‌هاي‌ اقتصادي‌، فهرست‌ موارد مذكر و مؤنث‌ در قرآن‌ كريم‌،اصول‌ و قواعد استخاره‌ با قرآن‌ كريم‌ و تفسير قرآن‌ كريم‌ ... به‌ رشته‌ تحرير در آورده‌ است‌. آنچه‌ مي‌خوانيد مطلبي‌ است‌ كه‌ استاد فرزانه‌ حضرت‌ آيت‌الله نكونام‌ درباره‌ي‌ قرآن‌ كريم‌ ايراد كرده‌اند.

قرآن‌ كريم‌ كتابي‌ بسيار سنگين‌ است‌ كه‌ ورود به‌ آن‌ مؤونه‌ي‌ زيادي‌ مي‌طلبد و تطبيق‌ آيات‌ آن‌ با علوم‌ روز امري‌ نادرست‌ است‌، بلكه‌ قرآن‌ كريم‌ را بايد از خود قرآن‌ فهميد.

در قرآن‌ مجيد آمده‌ است‌: «اقرء كتابك‌ كفي‌ بنفسك‌ اليوم‌ عليك‌ حسيباً» با تلاوت‌ اين‌ آيه‌ي‌ كريمه‌، انسان‌ به‌ صورت‌ غالب‌ قيامت‌ را يادآور مي‌شود و نوع‌ مفسران‌ عالي‌ مقام‌ آن‌ را به‌ همين‌ مضمون‌ تفسير نموده‌اند و حال‌ گمان‌ ما اين‌ است‌ كه‌ در قيامت‌، خواندن‌ كتاب‌ كه‌ مراد همان‌ نامه‌ي‌ عمل‌ است‌ سودي‌ براي‌ انسان‌ ندارد؛ چون‌ آن‌جا كار از كار گذشته‌ و قيامت‌ صرفاً دار جزاست‌ و عملي‌ در كار نيست‌ و بايد گفت‌ اين‌ آيه‌، آيه‌ي‌ قيامت‌ نيست‌، بلكه‌ به‌ نظر ما آيه‌ مربوط‌ به‌ امروز است‌؛ چنان‌كه‌ «اليوم‌» بر آن‌ دلالت‌ دارد و به‌ صورت‌ طبيعي‌ مراد از «كتاب‌» نيز همان‌ كتاب‌ كريم‌؛ يعني‌ قرآن‌ مي‌باشد و از اين‌ رو مي‌گوييم‌ در اصل‌، تمام‌ آيات‌ الهي‌ بايد در دنيا فعليت‌ و ظهور پيدا كند نه‌ در آخرت‌؛ چون‌ فعليت‌ برخي‌ از آيات‌ در قيامت‌ براي‌ انسان‌ فايده‌اي‌ ندارد.

عنوان‌ نمودن‌ آيه‌ي‌ مباركه‌ي‌ ياد شده‌ در واقع‌ بهانه‌اي‌ است‌ براي‌ اين‌ پرسش‌ كه‌ قرآن‌ چيست‌؟ و ما با قرآن‌ كريم‌ چه‌ كرده‌ و چه‌ كامي‌ از آن‌ برگرفته‌ايم‌؟

در اين‌ رابطه‌ بايد گفت‌: قرآن‌ كريم‌ تنها كتابي‌ است‌ كه‌ با كتاب‌هاي‌ ديگر؛ اعم‌ از كتاب‌هاي‌ آسماني‌ و كتاب‌هاي‌ غير آسماني‌ تفاوت‌ دارد. تفاوت‌ قرآن‌ كريم‌ با كتاب‌هاي‌ آسماني‌ در اين‌ است‌ كه‌ تمام‌ كتاب‌هاي‌ آسماني‌ مقطعي‌ بوده‌ و حال‌ اين‌كه‌ قرآن‌ كريم‌ مقطعي‌ و فصلي‌ نيست‌ و ديگر اين‌كه‌ تمام‌ كتاب‌هاي‌ آسماني‌ دستخوش‌ تحريف‌ گرديده‌ و تنها قرآن‌ كريم‌ است‌ كه‌ اين‌گونه‌ نيست‌. تفاوت‌ قرآن‌ مجيد نسبت‌ به‌ كتاب‌هاي‌ ديگر اين‌ است‌ كه‌ تمامي‌ كتاب‌هاي‌ ممتاز داراي‌ نقص‌ و نقد مي‌باشد؛ مگر قرآن‌ كريم‌ كه‌ از هر گونه‌ نقص‌ و نقدي‌ مصون‌ است‌ و نكته‌اي‌ كه‌ در اين‌جا بايد گفت‌ اين‌ است‌ كه‌ سنت‌، تنزيلي‌ از قرآن‌ كريم‌ است‌، نهج‌البلاغه‌ و يا صحيفه‌ي‌ سجاديه‌ تنزيلي‌ از قرآن‌ هستند؛ نه‌ اين‌كه‌ در مقابل‌ قرآن‌ كريم‌ باشند.

معامله‌ي‌ تسبيبي‌ و مباشرتي‌ با قرآن‌ كريم‌

در رابطه‌ با اين‌كه‌ ما با قرآن‌ كريم‌ چه‌ كرده‌ايم‌ بايد گفت‌: رابطه‌ي‌ جهان‌ اسلام‌ با قرآن‌ كريم‌ بر دو گونه‌ي‌ مباشري‌ و تسبيبي‌ بوده‌ است‌ و تفاوت‌ اين‌ دو آن‌ است‌ كه‌ مباشران‌ كساني‌ بوده‌اند كه‌ دست‌ به‌ قرآن‌ كريم‌ داشته‌اند و در تسبيب‌، خط‌ به‌ قرآن‌ داشته‌ها مي‌دادند. تسبيب‌ امري‌ است‌ سياسي‌ كه‌ مانند بني‌عباس‌ و بني‌اميه‌ تا يهود و نصاري‌ در قرآن‌ و فهم‌ قرآن‌ و برداشت‌ از قرآن‌، به‌ صورت‌ تسبيبي‌ نقش‌ بازي‌ كرده‌اند و به‌ تعبير ديگر، به‌ آن‌ خط‌ مي‌دادند و متأسفانه‌، در طول‌ تاريخ‌ اسلام‌، بخش‌ عمده‌اي‌ از برداشت‌هايي‌ كه‌ از قرآن‌ كريم‌ شده‌ است‌، از اهل‌ تسبيب‌ مي‌باشد و دسته‌ي‌ دوم‌ كه‌ نقش‌ مباشري‌ نسبت‌ به‌ قرآن‌ كريم‌ داشته‌اند، كساني‌ بوده‌اند كه‌ قرآن‌ را بالعيان‌ به‌ دست‌ مي‌گرفته‌اند؛ مانند اهل‌ ظاهر كه‌ جمود بر ظواهر داشته‌اند و فلاسفه‌ كه‌ با توجيه‌ با قرآن‌ كريم‌ مواجه‌ شده‌اند و عارفان‌ كه‌ مبتلاي‌ به‌ تأويل‌ نسبت‌ به‌ قرآن‌ كريم‌ بوده‌اند و بعد نيز كه‌ قرآن‌ اندك‌ اندك‌ به‌ ما نزديك‌تر شد، طبيعت‌گرايان‌ و روشن‌فكران‌ دست‌ به‌ قرآن‌ بوده‌اند و اينان‌ نيز قرآن‌ را به‌ سمت‌ ماده‌ گرايش‌ مي‌دادند؛ اگرچه‌ در طول‌ تاريخ‌، كارهاي‌ بسياري‌ مانند نوشتن‌ تفاسير گوناگون‌ از طريق‌ شيعه‌ و اهل‌ سنت‌ شكل‌ گرفته‌ كه‌ قابل‌ چشم‌پوشي‌ نيست‌؛ اما حوادثي‌ كه‌ قرآن‌ دستخوش‌ آن‌ بوده‌ است‌؛ مانند اين‌ كه‌ فيلسوفان‌، قرآن‌ را با فلسفه‌ تطبيق‌ مي‌نمودند و عارفان‌ به‌ تأويل‌ روي‌ آوردند و متكلمان‌ جمود و لفّاظي‌ و متجددان‌ و روشن‌فكران‌ گرايش‌ مادي‌ را نسبت‌ به‌ قرآن‌ كريم‌ پيش‌ گرفتند و به‌جاي‌ اين‌كه‌ از قرآن‌ كريم‌ استفاده‌ كنند و در خدمت‌ قرآن‌ باشند، قرآن‌ را در مخاطرات‌ علمي‌ قرار مي‌دادند. اين‌ مسأله‌ در تفاسير مختلف‌ به‌ وضوح‌ قابل‌ مشاهده‌ است‌. براي‌ نمونه‌، سوره‌ي‌ «عصر» را به‌ فشار معنا كرده‌ و گفته‌اند «عصر» از «عصير» به‌ معناي‌ فشار است‌ و يا ابن‌سينا در كنار آيه‌ي‌: «وما تسقط‌ من‌ ورقة‌ إلاّ يعلمها» يك‌ «كلي‌» گذاشته‌ و بعد از او نيز همه‌ گفتند علم‌ حق‌ تعالي‌ به‌ جزييات‌ تعلق‌ نمي‌گيرد؛ زيرا «ابن‌سينا» گفته‌ است‌ و يا در آيه‌ي‌: «يؤمنون‌ بالغيب‌» ، «غيب‌» از سوي‌ عده‌اي‌ به‌ كارهاي‌ زيرزميني‌، تاكتيكي‌ و خانه‌هاي‌ تيمي‌ تفسير مي‌شود.

بايد گفت‌ اهل‌ سنت‌ بيش‌تر از شيعه‌ گرفتار تأويل‌ و توجيه‌ قرآن‌ مجيد بوده‌ است‌؛ چرا كه‌ شيعه‌ به‌ لحاظ‌ تمسك‌ به‌ ولايت‌ و ائمه‌ي‌ معصومين‌ : از مصونيت‌ برخوردار بوده‌؛ اگرچه‌ نسبت‌ به‌ جمود شيعه‌ نيز كم‌ و بيش‌ اين‌ مشكلات‌ را داشته‌ است‌ و معلم‌ اصلي‌ قرآن‌ تنها ائمّه‌ي‌ معصومين‌ : هستند و «إنّي‌ تارك‌ فيكم‌ الثقلين‌: كتاب‌الله و عترتي‌، إن‌ تمسكّتم‌ بهما لن‌ تضلّوا» ناظر به‌ همين‌ معناست‌ و قرآن‌ مجيد و سنت‌ هيچ‌گاه‌ از هم‌ جدا شدني‌ نيستند تا آن‌ كه‌ در قيامت‌، هر دو به‌ پيامبر اكرم‌ صلي الله عليه واله وسلم برسند و اين‌ امر، اعتقاد شيعه‌ مي‌باشد و غير از آن‌، گمراهي‌ است‌.

اميرمؤمنان‌ عليه السلام مي‌فرمايند: «عليك‌ بالقرآن‌ ...، من‌ جعله‌ أمامه‌ قاده‌ إلي‌ الجنّة‌، و من‌ جعله‌ خلفه‌ ساقه‌ إلي‌ النّار» ؛ كسي‌ كه‌ قرآن‌ كريم‌ را امام‌ خويش‌ قرار دهد، قرآن‌ او را به‌ بهشت‌ مي‌برد و كسي‌ كه‌ قرآن‌ مجيد را پشت‌ سر قرار دهد، قرآن‌ او را به‌سوي‌ جهنم‌ مي‌كشاند.

با اين‌ بيان‌ بايد گفت‌: كسي‌ كه‌ قرآن‌ كريم‌ را توجيه‌ و تأويل‌ مي‌نمايد، قرآن‌ را امام‌ خويش‌ قرار نداده‌، بلكه‌ در واقع‌ اوست‌ كه‌ امام‌ قرآن‌ شده‌ و به‌ آن‌ خط‌ مي‌دهد و تأويل‌ها و توجيه‌هايي‌ كه‌ به‌ اسم‌ فلسفه‌ و عرفان‌ يا كلام‌ و ادبيات‌ به‌ قرآن‌ نسبت‌ داده‌ مي‌شود، خلاف‌ امام‌ قرار دادن‌ قرآن‌ است‌.

استفاده‌ي‌ عصمتي‌ از قرآن‌ كريم‌

«القرآن‌ عصمة‌ للمتمسك‌» ؛ كسي‌ كه‌ از قرآن‌ استفاده‌ برد، به‌ عصمت‌ رسيده‌ است‌. استفاده‌ي‌ عصمتي‌ از قرآن‌ مجيد به‌ اين‌ معناست‌ كه‌ اگر آقا امام‌ زمان‌(عجل‌ الله تعالي‌ فرجه‌ الشريف‌) ظهور نمايند، چنين‌ استفاده‌اي‌ را تأييد مي‌نمايند؛ نه‌ اين‌كه‌ با آن‌ مخالفت‌ نمايند.

قرآن‌ كريم‌ سخن‌ دل‌ خداست‌

قرآن‌ كريم‌ سخن‌ دل‌ خداست‌ و كسي‌ كه‌ در محضر قرآن‌ بنشيند، در حقيقت‌ پاي‌ سخن‌ دل‌ خدا نشسته‌ است‌ و اگر انسان‌ بخواهد محرم‌ راز خدا شود، بايد هرچه‌ بيش‌تر با قرآن‌ كريم‌ انس‌ پيدا نمايد.

الراسخون‌ في‌ العلم‌

رسوخ‌ آن‌ است‌ كه‌ اگر كسي‌ به‌ بطن‌ قرآن‌ كريم‌ راه‌ يافت‌، آن‌ را عين‌ ظاهر قرآن‌ ببيند و اگر باطن‌ قرآن‌ كريم‌ در موردي‌ با ظاهر آن‌ تعارض‌ نمايد، ديگر قرآن‌ نمي‌باشد؛ چرا كه‌ قرآن‌ كريم‌ از لسان‌ خداوند حكيم‌ صادر گشته‌ و حكيم‌، سخن‌ خود را قبول‌ دارد و بر اين‌ اساس‌، ظاهر آن‌ به‌ يقين‌ حجت‌ است‌ و اگر ظاهر قرآن‌ مجيد حجيت‌ نداشته‌ باشد، قرآن‌ هيچ‌گاه‌ حجيت‌ نخواهد داشت‌؛ اين‌ در حالي‌ است‌ كه‌ راه‌ ورود به‌ حقايق‌ قرآن‌ كريم‌ همين‌ ظواهر است‌، حال‌ با اين‌ بيان‌ مي‌گوييم‌: افرادي‌ مانند محي‌الدين‌ كه‌ به‌ تأويل‌ها و توجيهات‌ عجيب‌ و غريب‌ در كتاب‌ فصوص‌ و ديگر كتاب‌هاي‌ خود دست‌ زده‌ است‌، به‌ قطع‌ جزو راسخان‌ در علم‌ نيست‌ و غير او نيز اگر كسي‌ تأويلات‌ و توجيهاتي‌ اين‌ چنين‌ داشته‌ باشد؛ به‌گونه‌اي‌ كه‌ ظاهر آيات‌ مكذب‌ اين‌ تأويلات‌ باشد، از راسخان‌ در علم‌ نمي‌باشد.

رسوخ‌ در قرآن‌ غير از تفسير است‌

كاري‌ كه‌ مرحوم‌ علامه‌ي‌ طباطبايي‌؛ عالم‌ بزرگ‌ شيعي‌ در حوزه‌ي‌ بزرگ‌ شيعي‌ انجام‌ داد، تفسير قرآن‌ به‌ قرآن‌ است‌ و در طول‌ تاريخ‌ اسلام‌، اگر بخواهيم‌ تفسيري‌ را معرفي‌ نماييم‌، تنها از تفسير «الميزان‌» نام‌ مي‌بريم‌ كه‌ آبروي‌ شيعه‌ به‌ شمار مي‌رود؛ اما با تمام‌ عظمت‌ و احترامي‌ كه‌ براي‌ اين‌ مرد الهي‌ قايليم‌، مي‌گوييم‌ اين‌گونه‌ تفسير، تنها ابتداي‌ راه‌ است‌ و اصل‌ در قرآن‌، باطن‌ آن‌ و رسوخ‌ به‌ باطن‌ قرآن‌ است‌؛ نه‌ تأويل‌ آن‌ و تنها راه‌ براي‌ رسوخ‌ به‌ باطن‌ قرآن‌ و تأويل‌ آن‌، انس‌ با قرآن‌ كريم‌ مي‌باشد.

معناي‌ انس‌ با قرآن‌ كريم‌

انس‌ با قرآن‌ كريم‌ غير از مطالعه‌ و تحقيق‌ در قرآن‌ است‌؛ اگرچه‌ قرائت‌ و تحقيق‌ مقدمه‌ و مبادي‌ اولي‌ انس‌ است‌. انس‌ با قرآن‌ كريم‌ و عشق‌ و فهم‌ و مجالست‌ و مجانست‌ با قرآن‌ شرط‌هايي‌ دارد و نخستين‌ شرط‌ آن‌ دوستي‌ و صفا و صداقت‌ است‌. ممكن‌ است‌ كسي‌ عمري‌ قرآن‌ را قرائت‌ كند؛ اما با قرآن‌ دوست‌ نشود. بايد دانست‌ قرآن‌ كريم‌ زنده‌ و داناست‌؛ چرا كه‌ فرمود: «والقرآن‌ الحكيم‌» و ممكن‌ نيست‌ كه‌ حكيم‌ از ذوي‌ العقول‌ نباشد و انس‌ با قرآن‌ كريم‌؛ يعني‌ انسان‌ شب‌ و روز به‌ قرآن‌ نظاره‌ كند، آن‌ را زيارت‌ كند، ببوسد، ببويد، قرآن‌ را به‌ روي‌ قلب‌ خود و روي‌ چشم‌ خود بگذارد، با قرآن‌ سخن‌ بگويد، با او درد دل‌ كند، قرآن‌ را همراه‌ خود داشته‌ باشد و لحظه‌اي‌ از او غافل‌ نباشد كه‌ اگر اين‌ گونه‌ شد، قرآن‌ كريم‌ كار خود را مي‌كند و اثربخشي‌ مي‌نمايد. اين‌ كار را هر انسان‌ عادي‌ مي‌تواند انجام‌ دهد و همان‌ بهره‌ي‌ مناسب‌ خود را از قرآن‌ ببرد. انس‌ با قرآن‌ كريم‌ غير از علم‌ به‌ قرآن‌ است‌؛ اگرچه‌ بهترين‌ راه‌ انس‌، قرائت‌ است‌؛ اما اگر كسي‌ توان‌ تلاوت‌ آن‌ را ندارد، مي‌تواند از قرآن‌ كريم‌ بهره‌ي‌ خود را ببرد، مگر نمي‌گوييد: «كمال‌ همنشين‌ در من‌ اثر كرد»، همنشيني‌ با قرآن‌ مجيد نيز اثر خود را مي‌گذارد.

انس‌ با قرآن‌ ابتداي‌ ورود به‌ قرآن‌ كريم‌

همان‌گونه‌ كه‌ بيان‌ شد، اگر كسي‌ با قرآن‌ كريم‌ انس‌ حاصل‌ نمايد، در ابتدا و آغاز ورود به‌ قرآن‌ كريم‌ است‌ و وي‌ ابتداي‌ رسوخ‌ در بطن‌ قرآن‌ را يافته‌ است‌ ولي‌ چنان‌چه‌ انس‌ حاصل‌ نشود، با علم‌، فن‌، فلسفه‌ و عرفان‌ نمي‌توان‌ ورود به‌ قرآن‌ و رسوخ‌ در آن‌ را حاصل‌ نمود، بلكه‌ قرآن‌ كريم‌ بايد انسان‌ را بپذيرد و جزو دوستان‌ خود قرار دهد و اين‌ امر همان‌گونه‌ كه‌ بيان‌ شد تنها در سايه‌ي‌ انس‌ ممكن‌ مي‌گردد. قرآن‌ كريم‌ و وحي‌ حقيقتي‌ خارجي‌ است‌ و آن‌چه‌ در ميان‌ دو جلد قرار دارد، حاكي‌ و علامتي‌ است‌ براي‌ حقيقت‌ واقعي‌ قرآن‌ كه‌ همه‌ي‌ جاي‌ عالم‌ را احاطه‌ كرده‌ است‌. در واقع‌، آيه‌هاي‌ قرآن‌ مانند شماره‌ تلفن‌ است‌ كه‌ هر كدام‌ را گرفتيد، همان‌ مكان‌ مورد نظر زنگ‌ مي‌زند، حال‌ اگر هر آيه‌اي‌ را گرفتيد و زنگ‌ زد، نشانه‌ي‌ آن‌ است‌ كه‌ شما به‌ بطن‌ قرآن‌ كريم‌ راه‌ پيدا كرده‌ايد و اگر انس‌ و رسوخ‌ حاصل‌ شود، گاه‌ آيه‌اي‌ در خواب‌ شما ظاهر مي‌شود و تأويل‌ خود را نشان‌ مي‌دهد و از اين‌ راه‌ مي‌توان‌ فهميد آيه‌اي‌ نسخ‌ شده‌ است‌ يا خير.

نتيجه‌ اين‌ كه‌: همه‌ي‌ آيه‌هاي‌ قرآن‌ كريم‌، زنده‌، حي‌، قائم‌، حكيم‌ و عليم‌ مي‌باشند و اوصاف‌ الهي‌ را دارا هستند. قرآن‌ كريم‌ داراي‌ حقيقت‌، تجسم‌، تمثل‌ و تعين‌ است‌ و ثبت‌ و خاطره‌ي‌ احوال‌ گذشتگان‌ نيست‌، بلكه‌ حقايق‌ آن‌ زنده‌ و بالفعل‌ در عالم‌ موجود است‌ و اذن‌ دخول‌ آن‌، انس‌ با قرآن‌ كريم‌ است‌ و هركس‌ به‌ هر مقدار كه‌ چنين‌ انسي‌ براي‌ او حاصل‌ گردد، به‌ همان‌ اندازه‌ به‌ بطن‌ آن‌ رسوخ‌ پيدا كرده‌ است‌ و اوج‌ مي‌گيرد. خداوند به‌ انسان‌ توفيق‌ پيمودن‌ اين‌ راه‌ را عنايت‌ فرمايد.

 

پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی محمد رضا نکونام(مدّظلّه العالی) |صفحه اصلیصفحه اصلی  نقشه سایتنقشه سایت  آر اس اس آر اس اس  پادکست پادکست  پخش آنلاین دروس پخش آنلاین دروس  درباره پایگاهدرباره پایگاه

copyright 2007-2012 تمامی حقوق این سایت متعلق به دفتر حضرت آیت الله العظمی محمد رضا نکونام (مدّظلّه العالی) می باشد و استفاده از مقالات ، کتاب ها و... با ذکر منبع بلامانع است