درباره پایگاه  اضافه کردن به علاقه مندیها  نقشه سایت  صفحه اصلی
 

صفحه اصلی > مقالات

روش‌ تفسير از ديدگاه‌ قرآن‌ كريم‌

تاكنون‌ تلاش‌هاي‌ بسياري‌ از ناحيه‌ي‌ عالمان‌ و انديشمندان‌ اسلامي‌ براي‌ فهم‌ معاني‌ قرآن‌ كريم‌ صورت‌ گفته‌ و در اين‌ زمينه‌ تحقيقات‌ فردي‌ و گروهي‌ بسياري‌ شكل‌ گرفته‌ است‌ و همه‌ بر آن‌ بوده‌اند تا تفسيري‌ روشن‌ و آشكار از قرآن‌ كريم‌ ارايه‌ نمايند. يكي‌ از برجسته‌ترين‌ آثار موجود در زمينه‌ي‌ تفسير قرآن‌ كريم‌، تفسير گران‌قدر «الميزان‌» است‌ كه‌ از ميان‌ روش‌هاي‌ تفسيري‌، روش‌ تفسير قرآن‌ به‌ قرآن‌ را برگزيده‌ است‌.

اما آن‌ چه‌ لازم‌ است‌ مورد دقت‌ و بررسي‌ قرار گيرد اين‌ است‌ كه‌ از ميان‌ روش‌هاي‌ تفسيري‌ موجود كه‌ بسيار متنوع‌ نيز هست‌، كدام‌ روش‌ يا روش‌ها مورد تأييد قرآن‌ كريم‌ است‌ و اين‌ كتاب‌ آسماني‌ چه‌ روشي‌ را براي‌ كشف‌ معاني‌ خود توصيه‌ مي‌نمايد؟ اين‌ كتاب‌ با طرح‌ اين‌ پرسش‌ تلاش‌ دارد تا پاسخي‌ مناسب‌ و در خور براي‌ آن‌ بيابد و روش‌ تفسيري‌ مورد تأييد قرآن‌ كريم‌ را از ديدگاه‌ قرآن‌ كريم‌ بر رسد و آن‌ را با ارايه‌ي‌ شواهد مورد نياز اثبات‌ نمايد.

شروع‌ تفسير قرآن‌ كريم‌

هر كس‌ بخواهد با شخصيت‌ يا مقامي‌ ارتباط‌ برقرار كند بايد از راه‌ مخصوص‌ و متعارف‌ آن‌ وارد شود؛ اما اگر بنا باشد كسي‌ با شخص‌ يا مقامي‌ رفيق‌ شود و رابطه‌ي‌ وي‌ دوستانه‌ و صميمانه‌ باشد، تنها يك‌ راه‌ دارد كه‌ عبارت‌ است‌ از برقرار كردن‌ رفاقت‌ و ايجاد صفا و صداقت‌ تا حدي‌ كه‌ محرم‌ راز و اسرار يك‌ديگر شوند. گاه‌ ممكن‌ است‌ مقامي‌ بلندپايه‌ي‌ سياسي‌ يا علمي‌ با شخصي‌ عامي‌ و بي‌سواد رفيق‌ مي‌شود و با هم‌ سر و سوري‌ پيدا مي‌كنند، حال‌ آيا اين‌ قانون‌ شامل‌ ارتباط‌ با قرآن‌ كريم‌ نيز مي‌شود يا نه‌؟

قرآن‌ كه‌ سخن‌ دل‌ خدا، گنجينه‌ي‌ اسرار الهي‌، پرده‌دار حريم‌ قدس‌ و ناموس‌ محجوب‌ ذات‌ ربوبي‌ حق‌ و سند عالم‌ هستي‌ است‌، اگر كسي‌ بخواهد با آن‌ كه‌ زنده‌ و صاحب‌ عقل‌ عيني‌ است‌ ارتباط‌ برقرار كند و آن‌ را تفسير كند، آيا به‌ رابطه‌اي‌ صميمي‌ و رفاقت‌ با صفا و صداقت‌ لازم‌ ندارد؟ اين‌ در حالي‌ است‌ كه‌ تا كسي‌ انس‌ و الفت‌ و قرب‌ به‌ قرآن‌ پيدا نكند، چيزي‌ از اسرار و حقايق‌ قرآن‌ كريم‌ در اختيار او قرار نمي‌گيرد. پس‌ قدم‌ اول‌ در تفسير، ايجاد انس‌ و رفاقت‌ با قرآن‌ مجيد است‌ كه‌ در اين‌ جهت‌ هيچ‌ تفاوتي‌ ميان‌ عالم‌ و عامي‌ نيست‌:

تا نگردي‌ آشنا زين‌ پرده‌ رمزي‌ نشنوي ‌ گوش‌ نامحرم‌ نباشد جاي‌ پيغام‌ سروش‌

در حريم‌ عشق‌ نتوان‌ زد دم‌ از گفت‌ و شنيد زآن‌ كه‌ آن‌جا جمله‌ اعضا چشم‌ بايد بود و گوش‌

بر بساط‌ نكته‌ دانان‌ خودفروشي‌ شرط‌ نيست‌ يا سخن‌ دانسته‌ گو اي‌ مرد عاقل‌ يا خموش‌

قرب‌ و اُنس‌ با قرآن‌ كريم‌

مطالعه‌ و تحقيق‌ مبادي‌ لازم‌ و مناسبي‌ براي‌ ارتباط‌ و انس‌ و قرب‌ با قرآن‌ كريم‌ است‌؛ اما تنها با مطالعه‌ و تحقيق‌ نمي‌توان‌ قرآن‌ شناس‌ شد، بلكه‌ براي‌ معرفت‌ به‌ قرآن‌ كريم‌ بايد فراتر از مطالعه‌ و تحقيق‌، كارهاي‌ ديگري‌ انجام‌ داد تا انس‌ و الفت‌ با قرآن‌ ايجاد شود و روح‌ انسان‌، هم‌سنخ‌ و مقرّب‌ با قرآن‌ مجيد شود و بتواند معارف‌ بلند و حقايق‌ باطني‌ و معناي‌ حقيقي‌ قرآن‌ را دريافت‌ نمايد.

قرائت‌ و تدبّر در قرآن‌ كريم‌

قرآن‌ كريم‌ از قرائت‌، نزديك‌ به‌ هشتاد مورد سخن‌ به‌ ميان‌ آورده‌ است‌؛ ولي‌ راجع‌ به‌ تدبّر فقط‌ دو يا سه‌ مورد اشاره‌ شده‌ است‌. شايد از اين‌ جهت‌ باشد كه‌ نوع‌ مردم‌ و عموم‌ و غالب‌ افراد، قرائت‌ قرآن‌ براي‌ آنان‌ ميسّر مي‌باشد، اما اهل‌ تدبّر بسيار اندك‌ هستند و قرآن‌ حكيم‌ رئيس‌ العقلا بلكه‌ خالق‌ عقل‌ است‌، و از اين‌ رو به‌ امري‌ خارج‌ از توان‌ آدمي‌ امر نمي‌كند. قرائت‌ قرآن‌ حكيم‌ براي‌ همه‌ ممكن‌ است‌، اما تدبّر مسأله‌اي‌ فني‌ و تخصصّي‌ است‌. به‌ عنوان‌ نمونه‌، قرآن‌ مي‌فرمايد:

1- ( فاقرءوا ما تيسّر من‌ القرآن‌ ) ؛ آن‌چه‌ براي‌ شما ممكن‌ است‌، قرآن‌ بخوانيد.

تكليف‌ اولي‌ انسان‌ قرائت‌ قرآن‌ كريم‌ است‌، با قرائت‌ بايد تدبّر و با تدبّر بايد اُنس‌ و الفت‌ حاصل‌ شود تا در نهايت‌ قرب‌ به‌ حقيقت‌ قرآن‌ كريم‌ به‌ دست‌ آيد.

قرء به‌ معناي‌ خواندني‌ است‌ كه‌ فهميدن‌ همراه‌ آن‌ باشد. عرب‌ وقتي‌ مي‌گويد: قرائت‌ كن‌؛ يعني‌ آن‌چه‌ را كه‌ فهميدي‌ بگو.

با اين‌ توضيح‌ بايد گفت‌: قرائت‌، خواندن‌ تدريجي‌ همراه‌ با فهم‌ و ضبط‌ است‌ و قرآن‌ كريم‌ چون‌ مي‌فرمايد: ( فاقرءوا ما تيسّر من‌ القران‌ ) ؛ مراد آن‌ معناي‌ قَرَء است‌؛ يعني‌ خواندن‌ همراه‌ فهميدن‌. قرائت‌ با فهم‌ موجب‌ اُنس‌ با قرآن‌ مي‌شود، لذا اذن‌ دخول‌ و ابتداي‌ ورود به‌ قرآن‌ و اُنس‌ و الفت‌ با كتاب‌ الهي‌، قرائت‌ همراه‌ با فهم‌ است‌.

اگر كسي‌ به‌ قرائت‌ قرآن‌ ملزم‌ شود؛ هرچند تدبّر نداشته‌ باشد، از آن‌ جهت‌ كه‌ قرآن‌ كريم‌ صاحب‌ عقل‌ است‌، اگرچه‌ قاري‌ طوطي‌وار بخواند و رد شود، باز نيز قرآن‌ حكيم‌ اثر مثبت‌ خويش‌ را مي‌گذارد؛ مثل‌ شخص‌ نابينايي‌ كه‌ وارد اتاقي‌ شود و كليد برق‌ را روشن‌ كند؛ هرچند روشنايي‌ را نبيند، اما روشنايي‌ بر روان‌ و اعصاب‌ وي‌ اثر گذار است‌.

قرائت‌هاي‌ مختلف‌ قرآن‌ كريم‌

مطالعه‌ و تحقيق‌ و بازي‌ با الفاظ‌ قرآن‌ كريم‌ ممكن‌ است‌ مقدمه‌ي‌ علم‌ و فهم‌ قرآن‌ مجيد و موجب‌ ايجاد انس‌ و الفت‌ با قرآن‌ حكيم‌ شود؛ اما تا وقتي‌ كه‌ انس‌ با قرآن‌ حاصل‌ نشود، همه‌ي‌ آن‌ مدرسه‌ بازي‌ و تشكيلات‌ ظاهري‌ است‌؛ زيرا قرآن‌ حقيقتي‌ ابدي‌ و زنده‌اي‌ است‌ كه‌ هر كسي‌ اعم‌ از خداوند متعال‌ تا ملائكه‌ و انبيا و اولياي‌ الهي‌، هر يك‌ به‌ نحوي‌ آن‌ را قرائت‌ كرده‌اند كه‌ اين‌ الفاظ‌ و جلوه‌ي‌ ظاهري‌ آن‌، نوعي‌ از قرائت‌ آن‌ است‌ كه‌ رزق‌ گرفتاران‌ الفاظ‌ قرار گرفته‌ است‌؛ حتي‌ جمادات‌، نباتات‌ و همه‌ي‌ مخلوقات‌ هر كدام‌ به‌ نوعي‌ قرآن‌ عظيم‌ را قرائت‌ كرده‌اند و به‌ اين‌ حقيقت‌ در جاي‌ جاي‌ قرآن‌ اشاره‌ شده‌ است‌.

( وإن‌ من‌ شي‌ء إلاّ يسبّح‌ بحمده‌ ولكن‌ لا تفقهون‌ تسبيحهم‌ ) ؛ چيزي‌ در عام‌ هستي‌ نيست‌ مگر آن‌ كه‌ به‌ حمد خداي‌ او را تسبيح‌ مي‌كند اما شما ستايش‌ آنان‌ را در نمي‌يابيد.

در سوره‌ي‌ قيامت‌ به‌ قرائت‌ خدا و ملائكه‌ اشاره‌ شده‌ است‌ كه‌ مي‌فرمايد:

( انّ علينا جمعه‌ و قرانه‌، فاذا قرأناه‌ فاتّبع‌ قرانَه‌ ) ؛ ما خود قرآن‌ را جمع‌ نموده‌ و آن‌ را بر تو قرائت‌ مي‌كنيم‌ و چون‌ آن‌ را بر تو خوانديم‌، پيرو آن‌ باش‌. خداوند قرآن‌ كريم‌ را همراه‌ با فرشتگان‌ قرائت‌ مي‌كند، اي‌ پيامبر 9 ، تو با زبان‌، گوش‌، جسم‌، جان‌، روح‌، روان‌، ذهن‌، قلب‌ و با تمام‌ وجود حقيقت‌ قرآن‌ را درك‌ و دريافت‌ كن‌. بر اساس‌ اين‌ آيات‌ شريفه‌، همه‌ي‌ موجودات‌ از خداوند متعال‌ تا ظهورات‌ هستي‌، همه‌ و همه‌ به‌ زباني‌ مخصوص‌ به‌ خويش‌ قرآن‌ را قرائت‌ مي‌كند.

البته‌، مقصود قرآن‌ كريم‌ از قرائت‌ و تلاوت‌، خواندن‌ همراه‌ با تدبّر و دقت‌ در معاني‌ و فهم‌ آن‌ است‌ كه‌ اگر قرآن‌ كريم‌ به‌ اين‌ صورت‌ خوانده‌ شود هر چه‌ بيش‌تر خوانده‌ شود بهتر است‌. بنابراين‌، اگر كسي‌ در يك‌ آيه‌ي‌ شريفه‌، دقت‌ عميق‌ كند؛ به‌گونه‌اي‌ كه‌ معناي‌ آن‌ آيه‌ توجه‌ قلبي‌ او را جلب‌ كند؛ چنان‌چه‌ ده‌ها بار نيز آن‌ را تكرار كند نه‌ تنها خسته‌ و ملول‌ نمي‌شود بلكه‌ با هر مرتبه‌ تكرار، معنا و حقيقت‌ تازه‌اي‌ را براي‌ او كشف‌ مي‌گردد و در اين‌ صورت‌ تكرار آن‌ اگر با نشاط‌ و جذبه‌ باشد شايسته‌ است‌ تا حقيقت‌ و باطن‌ آن‌ آيه‌ي‌ شريفه‌ بر قلب‌ و جان‌ وي‌ نازل‌ شود.

از آن‌چه‌ تاكنون‌ بيان‌ شد چند مطلب‌ به‌ دست‌ مي‌آيد:

الف‌. هر مطالعه‌ و نحقيقي‌ كه‌ بازي‌ با الفاظ‌ قرآن‌ به‌ شمار رود، قرائت‌ محسوب‌ نمي‌شود.

ب‌. هر قرائتي‌ همراه‌ با تدبّر نمي‌باشد.

ج‌. هر تدبّري‌ انس‌ با قرآن‌ به‌ شمار نمي‌رود.

تفسير قرآن‌ كريم‌

تفسير مربوط‌ به‌ امور ظاهري‌ و الفاظ‌ قرآن‌ كريم‌ است‌، اما تأويل‌ مربوط‌ به‌ امور باطني‌ و معناي‌ واقعي‌ قرآن‌ و حقيقت‌ آن‌ است‌ و ا زاين‌ رو هر كاوشي‌ در آيات‌، كلمات‌ و الفاظ‌ قرآن‌، تفسير نام‌ دارد و هرچه‌ در باطن‌ و معنا و مفهوم‌ واقعي‌ قرآن‌ جست‌وجو شود، تأويل‌ ناميده‌ مي‌شود. در باب‌ تفسير و تأويل‌، رعايت‌ دو امر لازم‌ است‌:

1ـ فهم‌ و درك‌ مفاهيم‌ الفاظ‌ و كلمات‌ قرآن‌ كريم‌ به‌ دلالت‌ تطابقي‌ و اشتقاق‌ و ادب‌؛

2ـ فهم‌ مراد متكلّم‌. (البته‌ مراد از فهم‌ متكلم‌ در رابطه‌ با قرآن‌ بيش‌تر ناظر بر تأويل‌ آن‌ است‌)

براي‌ فهميدن‌ مفهوم‌ كلمات‌ قرآن‌، استفاده‌ از اشتقاق‌ و ادب‌ و دقت‌ و تحقيق‌ لازم‌ است‌؛ اما براي‌ فهم‌ مراد متكلّم‌، صفاي‌ باطن‌ و تهذيب‌ روح‌ و طهارت‌ نفس‌ لازم‌ دارد، حتي‌ در باب‌ فقه‌ و اجتهاد آن‌ ملكه‌ي‌ قدسيه‌ كه‌ شهيد در كتا اللمعة‌ الدمشقية‌ اشاره‌ كرده‌ است‌ بايد باشد و الاّ تنها حفظ‌ و نقل‌ اقوال‌ و آرا جز تحيّر و گمراهي‌ فايده‌اي‌ ندارد.

چيستي‌ تفسير

گذشت‌ كه‌ تفسير وصف‌ ظاهر واژه‌هاي‌ قرآن‌ است‌ و در معناي‌ لغوي‌ آن‌ نيز گفته‌ شد: ( التفسير اظهار المعني‌ الظاهر ) . بنابراين‌، تفسير قرآن‌ كريم‌ يعني‌ با استفاده‌ از روشي‌ كه‌ خود قرآن‌ به‌ ما آموخته‌ است‌، از ظاهر قرآن‌، معناي‌ ظاهر آن‌ را به‌ دست‌ آوريم‌. براي‌ نمونه‌، هر اشكالي‌ كه‌ در خود قرآن‌ پيدا كنيم‌ جواب‌ صحيح‌ آن‌ را از خود قرآن‌ دريافت‌ نماييم‌، بهترين‌ اشكالات‌ به‌ خدا و قرآن‌ از قرآن‌ و بهترين‌ پاسخ‌ها نيز توسط‌ قرآن‌ كريم‌ داده‌ شده‌ است‌ و نخواهيم‌ قرآن‌ را از جاي‌ ديگري‌ تفسير كنيم‌، بلكه‌ بر اساس‌ ( يفسّر بعضه‌ بعضا ) ، خود قرآن‌، زبان‌ خويش‌ است‌ و بخشي‌ از آن‌، فقره‌اي‌ ديگر از آن‌ را توضيح‌ مي‌دهد.

خداوند حكيم‌ كه‌ نازل‌ كننده‌ و حافظ‌ و تفسير كننده‌ي‌ كتاب‌ خويش‌ است‌، بعد از عنوان‌ اين‌ مطلب‌، به‌ صورت‌ ضمني‌ به‌ تفسير اشاره‌ فرموده‌ و ‌البته‌ تنها در همين‌ يك‌ مورد است‌ كه‌ از ظاهر آيات‌ پاسخ‌ اشكال‌ مطرح‌ شده‌ را بيان‌ فرموده‌ و به‌ بهترين‌ روش‌ تفسيري‌ و أحسن‌ تفسير تصريح‌ نموده‌ است‌.

در رابطه‌ با آيات‌ شريفه‌ 32 تا 34 سوره‌ي‌ مباركه‌ي‌ فرقان‌، ديدگاه‌ نگارنده‌ با نظرگاه‌ مرحوم‌ علامه‌ي‌ طباطبايي‌ ؛ ر در تفسير الميزان‌ كه‌ شكوفه‌ي‌ حوزه‌هاي‌ علمي‌ شيعه‌ محسوب‌ مي‌شود، متفاوت‌ است‌. مرحوم‌ علاّمه‌ مي‌فرمايد:

( وهذا النوع‌ من‌ الاحتجاج‌ والبيان‌ لا يستوفي‌ حقّه‌ إلاّ بالتنزيل‌ التدريجي‌، وإلي‌ هذا يشير قوله‌ تعالي‌: ( ولا يأتونك‌ بمثل‌ إلاّ جئناك‌ بالحقّ، وأحسن‌ تفسيراً ) ، فتبيّن‌ بما تقدّم‌ أنّ قوله‌ ( كذلك‌ لنثبّت‌ به‌ فؤادك‌ ) إلي‌ قوله‌: ( وأحسن‌ تفسيرا ) جواب‌ عن‌ قولهم‌: ( لولا نزّل‌ عليه‌ القرآن‌ جملة‌ واحدة‌ ) : أحدها بيان‌ السبب‌ الراجع‌ إلي‌ النبي‌، والثانيهما بيان‌ السبب‌ الراجع‌ إلي‌ الناس‌، ويلحق‌ بهذا الجواب‌ قوله‌: ( والذين‌ يحشرون‌ علي‌ وجوههم‌ إلي‌ جهنّم‌ اولئك‌ شرّ مكاناً وأضلّ سبيلا ) ، فهو كالمتمّم‌ للجواب‌، وتبيّن‌ ايضاً أنّ الا´يات‌ الثلاثة‌ مسوقة‌ جميعاً لغرض‌ واحد، وهو الجواب‌ ) .

مرحوم‌ علاّمه‌ براي‌ بيان‌ معناي‌ تفسير مجموع‌ هر سه‌ آيه‌ را مورد استفاده‌ قرار داده‌ و مي‌فرمايد: هر سه‌ آيه‌ به‌ صورت‌ جمعي‌ و در كنار هم‌ بيان‌گر غرض‌ واحد هستند كه‌ همان‌ جواب‌ از اشكال‌ كفار است‌: ( ان‌ الا´يات‌ الثلاثة‌ مسوقة‌ جميعاً لغرض‌ واحد، وهو الجواب‌ ) .

بيان‌ نگارنده‌ اين‌ است‌ كه‌ هر يك‌ از سه‌ آيه‌ي‌ شريفه‌ در معنا مستقل‌ و غرض‌ آن‌ نيز در هر كدام‌ متفاوت‌ است‌.

در آيه‌ي‌ اول‌ اشكال‌ كافران‌ طرح‌ شده‌: ( لولا نزّل‌ عليه‌ القران‌ جملةً واحدة‌ ) ، و پاسخ‌ از اشكال‌ نيز به‌طور كامل‌ بيان‌ شده‌ است‌: ( وكذلك‌ نثبّت‌ به‌ فؤادك‌ ورتّلناه‌ ترتيلاً ) و در آيه‌ي‌ دوم‌، تفسير آن‌ مطرح‌ گرديده‌: ( ولا يأتون‌ بمثل‌ الاّ... ) ، و اما آيه‌ي‌ سوم‌، در بيان‌ پاسخ‌ از شبهه‌ي‌ مخالفان‌، مصداق‌ ديگري‌ را اشاره‌ كرده‌ و آن‌ را به‌ عنوان‌ نمونه‌ آورده‌ و در واقع‌ پاسخ‌ از پرسش‌ مقدّر است‌ و گويا كفار مي‌گفتند: اين‌ پيامبر 9 و دين‌ او مردود و بي‌ ارزش‌ است‌. خداوند نيز مي‌فرمايد: ( اولئك‌ شرّ مكاناً وأضلّ سبيلا ) ، خود اين‌ كفار، در بدترين‌ موقعيت‌ و گمراه‌ترين‌ طريق‌ قرار گرفته‌اند.

در آيه‌اي‌ ديگر، نمونه‌اي‌ از اشكال‌ كفار و پاسخ‌ آنان‌ طرح‌ شده‌ و بين‌ اين‌ دو نمونه‌ در آيه‌ي‌ سوم‌ عنوان‌ تفسير را بيان‌ كرده‌ كه‌ هر سه‌ آيه‌ جداي‌ از يك‌ديگر و با غرض‌هاي‌ متفاوتي‌ است‌.

با توجه‌ به‌ توضيحات‌ گذشته‌ بايد گفت‌: در بيان‌ معناي‌ تفسير با استفاده‌ از شيوه‌ي‌ تفسيري‌ خود قرآن‌ كه‌ در سوره‌ي‌ مباركه‌ي‌ فرقان‌ آيه‌ي‌ 33 بيان‌ شده‌ است‌، تفسير را اظهار معنايي‌ است‌ كه‌ از ظاهر آيات‌ بر مي‌آيد و كشف‌ آن‌ از متن‌ قرآن‌ كريم‌ است‌ كه‌ اين‌ امر دو جهت‌ را لازم‌ دارد: يكي‌ شناخت‌ ظاهر قرآن‌ كريم‌ و ديگري‌ صفاي‌ باطن‌ براي‌ فهم‌ آيات‌ است‌.

در قرآن‌ كريم‌، نمونه‌هاي‌ بسيار فراواني‌ از اشكال‌ و جواب‌هاي‌ مختلف‌ در موضوعات‌ متفاوت‌ و گوناگون‌ آورده‌ شده‌ كه‌ گاهي‌ سؤال‌ و پاسخ‌ آن‌ با هم‌ آمده‌ و گاه‌ پرسش‌هايي‌ هست‌ كه‌ پاسخ‌ آن‌ را بايد در آيات‌ يا سوره‌ي‌ ديگري‌ جست‌وجو كرد و گاه‌ نيز پاسخي‌ بدون‌ ذكر سؤال‌ آن‌ آمده‌ است‌. براي‌ نمونه‌، در سوره‌ي‌ مباركه‌ي‌ فرقان‌ مي‌فرمايد:

( وقال‌ الذين‌ كفروا إن‌ هذا إلاّ إفك‌ افتراه‌ وأعانه‌ عليه‌ قوم‌ آخرون‌، فقد جاؤوا ظلماً و زوراً ) ؛ كافران‌ گفتند اين‌ كتاب‌ كه‌ آن‌ را وحي‌ مي‌شمرند، چيزي‌ نيست‌ جز آن‌ كه‌ آن‌ را پيامبر به‌ دروغ‌ بافته‌ و ديگران‌ نيز به‌ او كمك‌ كرده‌اند و البته‌ اين‌ سخن‌ كافران‌ ظلمي‌ بزرگ‌ و نسبتي‌ ناحق‌ است‌.

باز در همين‌ سوره‌ مي‌فرمايد: ( وقالوا مال‌ هذا الرسول‌ يأكل‌ الطعام‌ و يمشي‌ في‌ الاسواق‌ ) ؛ و باز كافران‌ گفتند چرا اين‌ رسول‌ (اگر به‌ راستي‌ پيغمبر خداست‌) غذا تناول‌ مي‌كند و در كوچه‌ و بازار راه‌ مي‌رود.

نمونه‌هاي‌ اشكالات‌ و القاي‌ شبهات‌ و سؤالات‌ متعدّد در قرآن‌ كريم‌ بسيار است‌ كه‌ البته‌ قرآن‌ مبين‌ پاسخ‌هاي‌ كامل‌ و تمام‌ همه‌ي‌ آن‌ را بيان‌ فرموده‌ است‌: ( ولا يأتونك‌ بمثل‌ إلاّ جئناك‌ بالحقّ ) . هر كس‌ كه‌ بتواند سؤالات‌ مطرح‌ شده‌ در قرآن‌ را بشناسد و پاسخ‌هاي‌ اصلي‌ آن‌ را دريافت‌ نمايد، مفسّر واقعي‌ قرآن‌ مجيد است‌. 

 

 

 

 

پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی محمد رضا نکونام(مدّظلّه العالی) |صفحه اصلیصفحه اصلی  نقشه سایتنقشه سایت  آر اس اس آر اس اس  پادکست پادکست  پخش آنلاین دروس پخش آنلاین دروس  درباره پایگاهدرباره پایگاه

copyright 2007-2012 تمامی حقوق این سایت متعلق به دفتر حضرت آیت الله العظمی محمد رضا نکونام (مدّظلّه العالی) می باشد و استفاده از مقالات ، کتاب ها و... با ذکر منبع بلامانع است