درباره پایگاه  اضافه کردن به علاقه مندیها  نقشه سایت  صفحه اصلی
 

صفحه اصلی>پرسش و پاسخ



۲۱

پرسش: بهترین روش برای زندگی در عصر غیبت چیست؟

پاسخ: در زمان غیبت و در دورهٔ آخرالزمان بهترین شعار و رفتار را می‌توان این جمله دانست: خود را دریاب و همواره در خود باش و تنها به قدر ضرورت با دیگران همراه باش. از هرگونه درگیری به شدت بپرهیز و هیچ گاه خود را بر دیگران تحمیل نساز. به واقع منتظر باش و دل را برای ورود حضرت حجت (عجل اللّه تعالی فرجه الشریف) از تمامی ناپاکی های فردی و اجتماعی پاکیزه نما. این بیان گذشته از روایات فراوان و شواهد غیبی و مدارک روایی شیعی، تجربه را نیز پشتوانهٔ خود دارد. درست است در زمان غیبت بعضی از انسان ها برتر از ملایکه هستند، غلبهٔ خوبی ها بر بدی های آدمی در ظرف ظهور حضرت قائم آل محمد (عجل اللّه تعالی فرجه الشریف) می باشد. بشر در آن زمان است که به مقام آدمیت می رسد و حالات انسانی او بر احوال حیوانی وی غلبه و چیرگی پیدا می کند. در آن زمان است که مردم می یابند بسیاری که در دنیا سر و صدای فراوانی به پا کردند و مردند، دیگر اثری از آن ها نمی تواند باقی باشد؛ چرا که بطلان افکار آنان به خوبی آشکار می شود. از این رو تنها امری که سزاوار است آدمی را به خود مشغول دارد، ایفای وظیفه و نقش عمدهٔ انسانی در عصر غیبت است. در این دوران باید توکل و اعتماد بر خدا را پیشه کرد. در بسیاری از مواقع، آدمی نمی داند چه می شود؛ ولی ناگاه می بیند که چه شد و در مقابل کردار انجام شده واقع می گردد. همین امر، دلیلی گویا بر نیاز آدمی به توکل بر حق و اعتماد به خداوند می باشد. چیزی که باید به آن توجه داشت این است که در تمام طول عمر، آدمی هر قدر که می تواند باید خود را از درگیری با معصیت و ظلم رها سازد. اگر کسی معصیت نداشته باشد، ضرر و زیان تخریبی نسبت به او وجود ندارد و با وجود معصیت، سود و نفعی باقی نمی ماند. پس در هر کاری که معصیت نباشد، سود هست و این تنها وظیفهٔ ماست و دیگر جهات کارها از عهدهٔ ما خارج است و حق بر تمام امور حاکم می باشد.


۲۲

پرسش: جوانمردی چیست و جوانمرد کیست؟

پاسخ: جوان مردی به طور کلی در افرادی دیده می شود که از اصالت و بزرگواری خاصی برخوردار باشند. افراد پست، فرومایه، کج اندیش و تازه به دوران رسیده هرگز جوان مرد نمی گردند. در معنای جوان مردی به طور خلاصه باید گفت: «مردی» صفتی کمالی است و وصف «جوان» حکایت از شکوفایی آن وصف می کند. معنای بسیط این دو عنوان حقیقت معنای این دو مفهوم را به طور ترکیبی نیز بیان می دارد و بر این اساس، کسی را «جوان مرد» گویند که از بزرگی های خاصی برخوردار است. گذشت و ایثار برای جوان مرد کار آسانی است و آن را به راحتی جلوه گر می سازد. افراد جوان مرد دارای حالتی هستند که از گذشت و ایثار لذت می برند؛ چنان که دیگران از امور گوناگون دیگری کام می جویند؛ گرچه ممکن است با تمرین و تربیت تا حدی چنین وصفی را در افراد ایجاد کرد؛ ولی می توان گفت این گونه اوصاف کمال در خور افراد عادی و همگانی نیست و فقط بعضی از افراد، استعداد عینی آن را دارند و چنین اوصاف کمال را به آسانی می توان در نهاد آن ها یافت.


۲۳

پرسش: آسمان شب چه جایگاهی در فرود و نزول خیرات و برکات الهی دارد؟

پاسخ: این آسمان شب است که خیرات معنوی را نصیب مؤمن می کند و شب است که قدر دارد و شب است که معراج در آن رخ داده است و در شب است که قرآن کریم نازل شده است. روز برای امور معنوی و ربوبی خاصیتی ندارد. روز برای غوغاییان و کارگران است و شب برای اهل معرفت و معنویت. شهر قم بهترین شب های ملکوتی را در تمامی جهان دارد. البته هوای این شهر با آن که خشک است اما خوب و تمیز است و برای تنفس و سوار نمودن ذکر بر آن مناسب است. اما آن چه قم را حایز اهمیت ساخته است نه هوای آن است و نه حضور امامزادگان، بلکه شب های آن است. شب های قم حتی از شب های مدینه و مکه و دیگر شهرهای مذهبی بهتر است. قم به خاطر شب های آن است که مرکز عالمان دینی بوده است اما قم روز ندارد و قیل و قال های روزانهٔ آن آدم پرور نیست. شب قم طلای آسمان هاست. این که می گویند یکی از درهای بهشت در قم باز می شود برای شب و آسمان آن است؛ چرا که بهشت در زمین یا زیر نمی باشد، بلکه در ملکوت آسمان آن است که جای دارد. مؤمن و به ویژه سالک باید کمی از روز را بخوابد تا بتواند فصلی از شب را بیدار باشد. لحظه لحظهٔ شب با یک روز برابری ندارد. کسی که عادت دارد شب را بخوابد و تاریکی را نبیند فردی بازاری است و بیش از بازار نباید از او انتظاری داشت. خلوت به معنای حقیقی خود در شب است که حاصل می شود. شب برای آن نیست که به تمامی خوابیده شود، بلکه تنها باید پاسی از شب را که سر شب است خوابید و در غیر این ساعت، اصل بر بیدار بودن است. البته این امر برای آنان است که ظرفیت بالایی برای پذیرش رحمت های شبانهٔ الهی دارند. حلال درمانی و استفاده از مال حلال، ظلم نکردن و عمل به شریعت مقدمهٔ ایجاد این ظرفیت است.


۲۴

پرسش: آثار معنوی قیام، رکوع و سجده در نماز چیست؟

پاسخ: انسان می تواند با تحقق کامل و سالم اعمال عبادی هم چون قیام، رکوع و سجود، حقایق و معانی معنوی و الهی را به دست آورد. روح قیام، آدمی را مقاوم می سازد و استقامت را در جان او مستقر می گرداند. رکوع، انسان را متواضع می سازد و دیگران را از دیدهٔ آدمی به دور می دارد. هنگامی که انسان به مقام سجده می رسد، روح اوج خود را طی می کند. این عروج از پس خاک است و انسان می تواند پیشانی را به جای خاک بر «لولاک» و بر آن بدون «لولا» بزند. عروج انسان بسته به نزول از خاک و صعود آدمی به دوری از افلاک است. برای استکمال نفس و تخلیه از هر عیب و نقصی می توان عمل خود را به واسطهٔ این راز واصل نمود. آدمی باید بسیاری از کمالات را در قیام و بسیاری را در رکوع و تمامی آن بقا و کمال را در سجده پیدا کند. هرچه ناخالصی در آدمی مانده باشد، در سجده نابود می شود. اگر کسی گرفتار بیماری های روانی؛ مانند: تکبر و شهوت است، تنها باید به سجده پناه برد و تنها با سجدهٔ پیوسته و طولانی و با توجه و خضوع است که می توان این مادهٔ چرکین را از خود دور ساخت.


۲۵

پرسش: شب قدر به چه معناست و ارزش آن چه مقدار است؟

پاسخ: شب قدر به این معناست که «قدر انسان در این شب چه میزان است»؛ نه اینکه «قدر این شب در انسان به چه اندازه است»؛ چراکه در معنای نخست، شب ظرف و انسان مظروف است؛ اما وقتی گفته می شود «قدرِ شبِ قدر در انسان»؛ انسان ظرف و شب مظروف می شود. ارزش شب قدر به لحاظ عنوان در قرآن کریم به خوبی مشخص است که "لیله القدر خیر من الف شهر" و این شب از هزار ماه برتر است. اما میزان این برتری مشخص نیست و باید پرسید ارزش این شب تا چه اندازه بیشتر است. ارزش و برتری شب قدر بی نهایت است.


۲۶

پرسش: فرهنگ صحیح و دینی بهره مندی از شب قدر چیست؟

پاسخ: فرهنگ صحیح در این زمینه این است که شب قدر برای کسی قابل درک و بهره مندی است که در طول سال قدر هر شب و روزی را می داند و متولیان دینی باید مردم را به این معنا گرایش دهند. این گونه نیست که فردی در طول سال هر عملی را مرتکب شود و سپس بخواهد در شب قدر تمامی کردار خود را صافی کند. چنین شخصی ممکن است در این شب عبادت کند و آرام و قرار داشته باشد اما این شب را درک نمی کند. همان گونه که ممکن است شخصی نماز بخواند و به لحاظ شرعی نیز تمامی جوانب آن را رعایت کند ولی معلوم نیست که مقبول درگاه خداوند متعال باشد. قبول غیر از صحت است. ممکن است که صحت داشته باشد اما قبول نشود اما نمی شود که صحیح نباشد و قبول هم بشود. از این رو، این شب ها شب های گران قدری است که انسان باید نسبت به منش و کردارش در طول سال ملاحظه داشته باشد. آن شب ها را ملایکه در کارنامهٔ عمل وی ثبت می کنند و اولیای الهی بدان آگاهی دارند که این شخص چه شب هایی را در طول سال غافل بوده است. پس هر فردی نسبتی از قدر را دارد و شخصی که کم ترین شب ها را غافل بوده است بهره مندی و درک بیشتری را از شب قدر خواهد داشت.


۲۷

پرسش: قبول توبه در شب قدر چگونه میسّر است؟

پاسخ: انسان باید تفکر داشته باشد و بیندیشد که در طول سال چه کرده است. با این کار زمینهٔ توبه ایجاد می شود. انسان بعد از این مرحله متوجه مجموعه ای از کاستی ها در رفتار و کردارش می شود که برای جبران این موارد می تواند خیرات، صدقات و انفاق داشته باشد یا دست فقرا و ضعیفان را بگیرد و به آنان یاری رساند. اینها اهرم های خوبی برای توبه است که وقتی فردی دست ضعیف و ناتوانی را می گیرد، از جانب خداوند متعال زمینه بخشش ایجاد می شود. بنابراین برای توبه تفکر در مورد کردار، انفاق و صدقات لازم است.


۲۸

پرسش: آیا دعانویسی رایج در جامعه قابل اعتماد است؟

پاسخ: دعا نویسی زمانی توسط عالمان دینی انجام می گرفت. آنان در زمانی که عقل ها و ذهن ها خاموش بود و از آن استفاده نمی شد، دعا را با مرکب بر کاغذ ـ که هر دو حقیقت ثانوی نسبت به ذهن و عقل هستند ـ می نوشتند و آب آن را به بیماران می دادند، یا دعا را بر گردن بیمار آویزان و یا در زمین دفن می کردند. اکنون که عقل ها و ذهن ها به تلاطم افتاده و هر چیزی را مخدوش می کند نمی توان به نوشتهٔ روی کاغذ اکتفا کرد؛ چون کاغذ ماده است و وقتی عقل و ذهن تجرد خود را یافته اند، دیگر کاغذ اثر نمی گذارد. از این رو، عالمان دینی دیگر بر روی کاغذ دعا نمی نویسند و نوشتن دعا بر کاغذ کار افرادی است که می خواهند شیادی نمایند. اکنون که افراد جوامع کنونی رشد عقلی و ذهنی خود را یافته اند و با ذهن خود حتی اثبات خداوند را به چالش می کشند و ذهن آنان خالی از مشکل نیست، نوشتن دعا و اذکار بر کاغذ اثر نمی گذارد. زمانی فرهنگ دعانویسی دانش پزشکی را تحت شعاع قرار داده بود و بسیاری از افراد جامعه حتی درمان زخم های خود را از دعانویس ها می خواستند. آنان هر خیر و شری را از دعا می طلبیدند. دعانویس ها قایل به وجود ملایکه، شیاطین، جن و انس بودند و دردهای مادی و معنوی را با آن ها درمان می کردند. البته آنان به صورت افراطی هر چیزی را به خارج ارتباط می دادند. عده ای که دعانویسی را راه درآمدی پرسود برای خود می دیدند از سادگی مردم سوء استفاده می نمودند و هر کدام کتاب دعایی به دست می گرفتند. بزرگ ترین آسیبی که آنان به فرهنگ مردم وارد آوردند این بود که سد راه حقیقت شدند. ملایکه و اجنه حق هستند و خیراتی از آن ها به انسان می رسد؛ اما خیرات آنان محدوده ای دارد. دعانویس ها این حقیقت را تحریف و تبدیل نمودند. فریب کارانی که به بازار آمدند فرشتگان و اجنه را مشکل ساز جلوه دادند تا پول مردم را سرکیسه کنند؛ مردم که با چند بار تجربه، از سادگی بیرون می آمدند رفته رفته از رجوع به آن دعانویس ها دست برداشتند تا آن که دعانویسی به خرافه ای تبدیل شد و این چشمه که می توانست از برخی رفع بیماری کند خشکید. مردم که کم کم آگاه می شدند از دعانویس ها نفرت پیدا کردند. آنان که بر دانش روز اطلاع پیدا می کردند اعتقاد به دعا و دعانویس را از دست دادند و امروزه دانشیان روزگار اعتقادی به دعا ندارند و دعا و دعانویسی بیش تر در مناطق محروم است که هنوز به شکل خرافی خود دیده می شود.


۲۹

پرسش: عوارض فرهنگی و اجتماعی ریا، سالوس و خدعهٔ صاحبان قدرت اجتماعی چیست؟

پاسخ: ریا، سالوس، تزویر و خدعه را کسانی به کار می برند که از حقیقت عاری و از کمالات بی بهره اند. سالوس و ریا صفای جامعه و مردم را از بین می برد. اهل حقیقت و صاحبان کمال به این گونه رفتارها و کردارهای ناشایسته آلوده نمی شوند و نیازی به آن نمی بینند و کمال آن ها خود بهترین وسیله برای سلامت، آسایش و دوستی است و این امری مسلم است. چیزی که در این میان حایز اهمیت است این است که افراد ناشایسته و صاحبان فریب و ریا برای آن که صاحبان آمال را از میدان به در کنند، به واسطهٔ خوفی که از صاحبان کمال دارند، خود را از اهل حق اهل حق تر جلوه می دهند و کمر بر نابودی صاحبان کمال می بندند. همین امر علت نابسامانی های بسیاری می شود و صاحبان کمال را به زحمت و رنج وا می دارد و گرفتار بلاهای اهل باطل می کند. تزویر، ریا و سالوس هرچند باطل و بی بنیاد است، چنان کاربرد دارد که به واسطهٔ نادانی مردم و سستی آن ها بر تمامی کمال اهل کمال چیره می گردد و میدان را از اولیای به حق می گیرد.


۳٠

پرسش: در میان رذایل اخلاقی بدترین صفت منفی چیست؟

پاسخ: تنها نقص و عیبی که جان آدمی را می میراند، کینه و دشمنی با دیگران است. کینه و عناد آلوده ترین و نجس ترین نجاست های اخلاقی است. کینه، دل را نجس می کند و روح آدمی را باتلاقی از کثافت می کند. افرادی که دارای گذشت فراوان هستند، اندک می باشند. آن کس که نمی تواند دل از کینهٔ فردی تهی کند به خود کینه پیدا کرده است و آن کس که کینهٔ فردی را در خود رشد می دهد و آن را می پروراند، خود را می میراند. هیچ کسی جز خدای تعالی از کمبودها و نواقص آدمی بدون طمع نمی گذرد و کم تر کسی لذت این معنا را در خود می یابد.


صفحات:صفحه قبلصفحه بعد

پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی محمد رضا نکونام(مدّظلّه العالی) |صفحه اصلیصفحه اصلی  نقشه سایتنقشه سایت  آر اس اس آر اس اس  پادکست پادکست  پخش آنلاین دروس پخش آنلاین دروس  درباره پایگاهدرباره پایگاه

copyright 2007-2013 تمامی حقوق این سایت متعلق به دفتر حضرت آیت الله العظمی محمد رضا نکونام (مدّظلّه العالی) می باشد و استفاده از مقالات ، کتاب ها و... با ذکر منبع بلامانع است