درباره پایگاه  اضافه کردن به علاقه مندیها  نقشه سایت  صفحه اصلی
 

صفحه اصلی > کتابخانه

شناسنامه کتاب:سرشناسه: نکونام، محمد رضا، 1327/عنوان و پدید آور:خلود دوزخ و آتش و عذاب جاوید/نکونام/ مشخصات نشر: قم ، ظهور شفق،1385./ مشخصات ظاهری: 280ص./شابک:978_964_2807_02_4/ یادداشت: فیپا / موضوع:جاودانگی/موضوع: دوزخ/موضوع: جاودانگی (فلسفه)/ موضوع: ثواب و عقاب/رده بندی کنگره:8 ح 8 ن BP/222/65// رده بندی دیویی:291/34/ شماره کتاب شناسی ملی: 37402_85م

پيش‏گفتار

الحمدللّه‏ رب العالمين، والصلوة والسلام على محمّد وآله الطاهرين، واللعن الدائم على اعدائهم أجمعين.

«خلود» و دايمى بودن آتش و دوزخ براى اهل آن از بحث‏هاى مهم و پيچيده‏اى است كه همه‏ى اهل ديانت؛ به‏خصوص مسلمانان را همواره به خود مشغول داشته است. از متكلم، فيلسوف، عارف و مفسّر و فقيه گرفته تا مردم عادى كوچه و بازار، تمامى اين پرسش را براى هميشه از نهاد و درون علمى و عادى خود دارند كه آيا در واقع خداوند مهربان، بندگان گناه‏كار را براى هميشه در آتش آخرت مى‏سوزاند و آيا براى ابد، تا خدا خدايى مى‏كند، بدون مدت و زمان و بى آن كه رنگ و بوى حدّ و مقدارى يافت شود، آنان را به آتش مى‏سوزاند يا چنين نيست و تنها براى مدت زمانى، حال كوتاه باشد يا طولانى، گناه‏كاران را تأديب و تنبيه مى‏نمايد و سپس آنان را از عذاب مى‏رهاند و راحتى آنان را فراهم مى‏سازد.

چگونه ممكن است خداوند مهربان، عده‏اى از بندگان خود را براى گناه و عصيانِ محدود، در مدتى كوتاه از عمر و زمانى در حدود پنجاه يا شصت سال و يا نهايت صد يا دويست سال، همواره و تا ابد عذاب

صفحه ی 13

*********

نمايد؛ آن هم ابدى بى‏پايان و بدون حد و عذابى بس شديد و دردناك و مستمر؟

در اين زمينه، بحث‏هاى بسيارى پيش مى‏آيد، يكى مى‏گويد: در اصل، چنين برخوردى با گناه‏كاران چه لزوم يا چه اشكالى دارد و ديگرى مى‏گويد: اين برخورد، معقول و صحيح نيست و يا خداوند مهربان چنين روشى را در پيش نمى‏گيرد؛ اگرچه درست و مطابق عدالت و مقتضاى عقل و انديشه باشد، مهربانى، لطف و عطوفت پروردگار چنين امرى را ايجاب نمى‏كند.

هر كس به قدر فهم و كشش باطنى و يا توان ادراك علمى خود اين بحث را دنبال مى‏كند؛ بعضى بسيار و گروهى نيز اندك و خلاصه اين مسأله‏اى است كه هر كس اعتقاد به آخرت و معاد داشته باشد با آن درگير است؛ اندك يا بيش و حتى براى لحظه‏اى هم كه باشد به اين فكر خواهد افتاد؛ زيرا به خود و اعتقاد وى مربوط مى‏شود و از آينده‏ى نامعلوم خويش ياد مى‏كند.

آدمى هنگامى كه از كارهاى عادى و روزانه‏ى خود فارغ مى‏گردد، به صورت قهرى به خويش مشغول مى‏شود و از افكار و اعتقادات خود ياد مى‏كند. هر مسلمانى يادى از خدا، قيامت و عاقبت كار خود مى‏نمايد و به اين فكر مى‏افتد كه چه كردم و چه فرجامى دارم؟ او از كارهاى خوب و بد گذشته‏ى خود و از آينده‏ى دور و پر مخاطره‏ى خويش يادى مى‏كند و اين پرسش ذهن او را مشغول مى‏دارد. يكى قيافه‏اى عارفانه به خود مى‏گيرد و با چهره‏اى مظلومانه كه حكايت از رقّت قلب و نرمى احساس او مى‏كند با خود مى‏گويد: آخر خدايى كه گوى رحمت را حتّى از غضب خود ربوده است چطور مى‏شود باور كرد كه بنده‏ى عاصى خود را كه

صفحه ی 14

*********

مظهر حب و جلوه‏ى صفات وى مى‏باشد براى هميشه در آتش خشم و غضب خود بسوزاند و آخر مگر ممكن است عذاب دايم و رنج هميشگى را براى عده‏اى از بندگان حق باور داشت؟

ديگرى با قيافه‏اى فلسفى و با ظاهرى مترقى‏مآب مى‏گويد: از آن‏جا كه قسر دايم محال عقلى است و عذاب هميشگى قسر دايم است، پس عذاب دايمى امكان‏پذير نيست، و آن ديگرى دنده‏اى ديگر از فلسفه را چاق مى‏كند و كباده‏ى فلسفه را محكم بر سر مى‏كشد و مى‏گويد: عذاب دايمى اشكالى ندارد؛ چرا كه تخلّق و طبيعت ثانوى فرد به شمار مى‏رود و براى اثبات آن دليل و برهان جست‏وجو مى‏كند و از برهان و عقل سخن مى‏گويد.

در اين ميان متكلمان كه همواره درگير بحث‏هاى لفظى و مفاهيم هستند به مأثورات و مدارك براى تبرئه‏ى خدا و دين و براى اثبات عذاب دردناك آخرت، استدلال مى‏نمايند، چنان كه گويى عاطفه و احساسى حتى نسبت به خود ندارند و يا خود را از خويشان خدا و مورد استثنا مى‏دانند؛ به‏خصوص در اين بحث كه ظواهر آيات و روايات فراوانى با آنان همراه است. كلاميان بدون آن كه در معاد واقعى و فهم دقيق اصل مأثورات آن تفكر و انديشه نمايند، بى‏مهابا فرمان ابد را صادر مى‏نمايند و تير خلاص را بر بندگان مطرود حق مى‏زنند.

مردم عادى كوچه و بازار هر گاه خلوتى پيدا كنند و خود را تنها يابند، يا با يك‏ديگر به بحث نشينند، به‏خصوص اگر فضاى سرد و گرم دنيا را به‏خوبى لمس نموده و احساس حرارت كرده باشند از اين حرف‏ها و اين چنين پندارها سخن سر مى‏دهند و هرچه به ميل آنان خوش آيد و ذايقه‏ى آنان را تازه سازد رد و بدل مى‏كنند و از صحّت و سقم آن بحث به

صفحه ی 15

*********

ميان مى‏آورند و همانند تمامى عارفان، فيلسوفان و متكلمان بدون تيتر و عنوان و دليل‏هاى غلاظ و شداد علمى و فنى، از هست و نيست آن بحث مى‏كنند و فارغ از تمامى اصطلاحات فنى و قواعد علمى نظرات خود را اعلان مى‏دارند.

بحث خلود و عذاب ابدى و يا نفى آن از بحث‏هاى پرماجراى علمى، مردمى و اسلامى است كه تمام عالمان ديانت را به خود مشغول داشته و هر يك به مقتضاى دسته و گروه خود و نوع برداشت و منش و روش بحثى خويش، راهى را در پيش گرفته و نوعى از قضاوت را براى خود انتخاب نموده است. اما، براى بازگشايى دقيق و كامل اين بحث و وصول به نهايت حقيقى آن بايد از هر گونه قطب‏گرايى و ميل و هواهاى نفسانى و عاطفى دورى جست و جهات مختلف و ملاك‏هاى متعدد علمى آن را به‏طور سالم و وسيع مورد مطالعه و بررسى قرار داد و دنبال نمود تا اطمينان هرچه بيش‏ترى از قضاوت نهايى آن به‏دست آيد.

پيش از ورود به بحث لازم است تا مسايل و اعتقادات مورد اتّفاق نظر از موضوعات اختلافى متمايز و جدا شود تا حدود متعدد و مختلف بحث مشخص و روشن گردد؛ به همين جهت، ابتدا به خلاصه‏اى از عناوين آن آرا و نظرگاه‏ها اشاره مى‏گردد.

كسى كه به نوعى به حق ايمان دارد خلدو در عذاب ندارد؛ هرچند ظلم و ستم فراوان از او انجام پذيرفته باشد و آلوده دامانى كه ايمان به حق را برگزيده است، هرگز خلود در آتش و دوزخ هميشگى را به همراه ندارد؛ اگرچه به نوعى ستم‏پيشه مى‏باشد و اين خود موجب مى‏گردد كه در دوزخ و آتش بسوزد و عذاب آخرت گريبان او را بگيرد. شايد بعضى از آنان بسيار در آتش و عذاب بمانند و به شدت مورد شكنجه قرار گيرند،

صفحه ی 16

*********

ولى خلود در حريم وجود آنان سايه نخواهد افكند.

عقل و شرع بدون هر گونه پيرايه‏اى بر اين امرِ مورد اتفاق حاكم است و كتاب و سنت از آن به روشنى ياد كرده است؛ هرچند در ميان اهل سنت كسانى هستند كه براى اهل گناهان كبيره به خلود باور داشته‏اند، براى آن دليلى نيست و نه عقل با آن همراه است و نه شرع آن را مورد حمايت و تصديق قرار مى‏دهد؛ بلكه خلاف آن مورد حمايت عقل و شرع است و اين باور از نادانى و بى‏مايگى آنان حكايت مى‏كند؛ گذشته از آن كه اگر چنين باشد، خود آنان با چنان وضع كذايى، استحقاق عذاب دايم را دارند. اين باور، باعث يأس مردم عادى و دورى آنان از دين و بى‏رغبتى به امور آخرت مى‏شود. دامن زدن به چنين بحث‏هاى خشك و خشونت‏بار، بدون مدرك و دليل محكمى، خود عذاب اليم و دردناكى براى بندگان خدا مى‏باشد.

در چگونگى عالم آخرت اين پرسش پيش مى‏آيد كه آيا حشر و آخرت براى همه‏ى موجودات عالم ـ از مجرد تا مادى و از انسان تا حيوان و از جن تا انس ـ مى‏باشد يا آن كه حشر و قيامت براى دسته‏هايى ويژه از موجودات؛ مانند: انسان و جن و تعدادى از حيوانات است؟ در اين رابطه، سخنان بسيارى است و هر دسته و گروهى راهى را در پيش مى‏گيرند؛ ولى ما عموميت كامل را بر مى‏گزينيم؛ هرچند اثبات اين امر مقام خاصى را طلب مى‏كند و نفى و اثبات اين امر به بحث خلود زيانى وارد نمى‏سازد، به همين جهت، نوشتار حاضر آن را به بحث نمى‏گذارد و تنها به ذكر عنوان آن بسنده مى‏كند.

پرسش ديگرى كه در اين‏جا پيش مى‏آيد اين است كه هر چيزى كه حشر دارد، آيا در وعاى وجودى خود به طور استقلالى خلود را به همراه

صفحه ی 17

*********

دارد يا نه؛ اگرچه وعاى وجودى و مقام تحققى، عذاب و شكنجه‏اى نداشته باشد و هم‏چنين بهشت همگانى و نعيم موعود با اوصاف خاص آن وجود نداشته باشد و بهشت چنين موجوداتى كه فراوان هستند و حشر و آخرت ابدى آن‏ها همان وعاى وجودى خودشان مى‏باشد كه اين خود مورد عنايت و اعتماد ما مى‏باشد، ولى نفى و اثبات آن زيانى به بحث خلود نمى‏رساند و تحقيق آن مقام ديگرى را درخواست مى‏كند.

امرى كه به‏خوبى روشن مى‏باشد اين است كه اطفال، ديوانگان، مستضعفان و عقب‏ماندگان فكرى ـ از هر گروه و قومى كه باشند ـ استحقاق عذاب دوزخ را ندارند تا چه رسد به عذاب دايم و خلود آن و كسى به آن اعتقاد ندارد.

هم‏چنين براى كفار ناآگاه و يا افرادى كه عناد به حق ندارند و در حال شك و بى‏اعتقادى به سر برده‏اند و در واقع تمامى كسانى كه به تعبيرى تحت عنوان مستضعف فكرى قرار مى‏گيرند و كسى سخن حق را به آنان نرسانده است، عذاب دايم يا اصل عذاب و دوزخ مورد بحث و گفت‏وگو مى‏باشد و هر كدام با تغيير عنوان و جهت و خصوصيات مختلف، حكم خاصى را دارند كه بايد هر يك را در جاى خود مورد بررسى قرار داد.

افزوده بر اين، ابديت و خلود عالم آخرت و مقامات عالى بهشتى و مدارج فراوان آن براى مؤمنان و خوبان مورد اتفاق‏نظر همه‏ى اهل ديانت و اسلام مى‏باشد و نزاعى در آن نيست و خلود و ابديت آنان منافاتى با اراده و قدرت حق ندارد؛ خواه ابديت به بقاى حق باشد و يا به ابقاى آن جناب «عزّ شأنه».

قرآن كريم و سنت حضرات معصومين عليهم‏السلام اين ديدگاه را به صراحت مى‏پذيرد؛ زيرا اگرچه استثنا «الا ما شاء اللّه» در حق آن‏ها وجود دارد، به

صفحه ی 18

*********

دنبال آن و بدون فاصله «عطاء غير مجذود» آمده تا دفع توهم انقطاع را با احاطه‏ى قدرت حق هر دو را با هم در يك مقام عنوان سازد و بر آن اصرار ورزد كه در مقام خود به‏طور تفصيلى از آن بحث خواهد شد.

تبيين محل بحث

بعد از بيان امور كلّى، موضوعى كه باقى مى‏ماند و بسيار قابل اهميت و مورد توجّه اين نوشتار مى‏باشد و بايد به‏خوبى دنبال شود، بحث خلود يا عدم خلود كفار و ائمه‏ى ظالمين است.

آيا در عالم آخرت، عذاب براى دسته و گروهى، دايم و هميشگى است يا خير و آيا كفار معاند و پيش‏تازان كفر و عناد، به طور دايم مخلّد و معذّب خواهند بود يا چنين نيست و پس از مدّتى؛ اگرچه طولانى، دوزخ يا عذاب آنان پايان خواهد پذيرفت و عذاب و دوزخ ابدى براى هيچ گروه و دسته‏اى نمى‏باشد.

اين بحثى است كه مورد اختلاف فراوان گروه‏هاى علمى و عالمان اسلامى قرار گرفته است و هر يك به نوعى از آن ياد مى‏نمايند كه در اين‏جا به خلاصه‏اى از آن اشاره مى‏شود.

متكلمان شيعه و بسيارى از اهل سنت و اهل فقه و تفسير براى خلود كفار معاند در آتش و دوزخ و عذاب دايم اقامه‏ى اجماع مى‏كنند و به ظواهر آيات و روايات بسيارى تمسك نموده و اصرار و پافشارى فراوانى بر اين امر دارند. متأسفانه، بحث‏هاى آنان از انديشه‏ورزى و دلايل عقلى بى‏بهره است؛ ولى چنين اعتقادى لازم محالى كه آشكار و گويا باشد را به دنبال ندارد.

بسيارى از عارفان سخن از عدم خلود سر مى‏دهند و به بعضى مأثورات اهل سنت و بسيارى از دلايل به ظاهر عقلى و استحسانات

صفحه ی 19

*********

فلسفى و بيانات عرفانى تمسك نموده‏اند.

محى‏الدين عربى و تابعان و شارحان كلمات وى و مرحوم ملاصدرا و جناب فيض و برخى از اماميه، خلود را به طور جدى نفى نموده‏اند و برخى از آنان با احتياط و برخى بى‏مهابا از اين باور دفاع نموده‏اند.

دلايل عقلى همه‏ى گروه‏ها، بيش‏تر به استحسانات عقلى و نفسى شبيه است تا به برهان و دليل منطقى صد درصد سالم و بى‏عيب و نقص صناعتى. تنها حرفى كه درباره‏ى تمامى آن‏ها مى‏توان زد اين است كه همه‏ى دلايل به شكل موجبه‏ى جزئيه نتيجه مى‏دهد و هرگز نتيجه‏اى كلى نيست.

چيزى كه در اين بحث كاملاً اهميت دارد و ملاك نفى و اثبات در اعتقاد است، مستندات صحيح و مأثورات مستند و محكم است. در واقع، مدارك اين بحث، قرآن و روايات مستند و صحيح با دلالت گويا و خالى از توهم و اجمال مى‏باشد.

موضوعى كه براى بررسى اين امر بسيار قابل اهميت است و بايد بر آن بسيار اصرار ورزيد اين است كه در تحقيق مسأله بايد از هر گونه گروه‏گرايى و يا كج فكرى و تأويل و توجيه پرهيز داشت و تنها با ذوقى سليم و به‏دور از هر گونه پيش‏داورى ذهنى از قرآن و مدارك بهره‏بردارى نمود.

اگر قرآن كريم و روايات دلالت گويايى بر خلود داشته باشد؛ به‏گونه‏اى كه مورد هيچ شبهه‏اى قرار نگيرد، بحث تمام است و مشكلى اساسى در كار نمى‏باشد و نمى‏توان چندان دليل محكم عقلى بر خلاف آن اقامه نمود و با اين بهانه گريز از آن ممكن نمى‏باشد؛ زيرا عمده‏ى ملاك ـ در حالى كه احاله‏ى عقلى پيش نيايد ـ قرآن كريم و سنت است و

صفحه ی 20

*********

استحسانات عقلى و عواطف نفسانى نمى‏تواند سبب طرح مدارك نقلى محكم گردد، ولى اگر خلود به شكلى مورد شبهه قرار گيرد كه در مدارك نقلى توهم پيش آورد و دلالت قرآن در اين رابطه مورد سؤال قرار گيرد، مى‏توان رواياتى را كه عذاب و خلود را ثابت مى‏نمايد توجيه مناسب نمود؛ زيرا هنگامى كه مدارك نقلى از عهده‏ى اثبات اين اعتقاد بر نيايد و يا ما آن را به دست نياوريم، نفى خلود و جاودانه نبودن عذاب احتمالى معقول مى‏باشد و برخلاف دليل و برهان نيست و دليل عقلى بر احاله‏ى آن نمى‏باشد و حتّى جانب انكار آن به مقتضاى رقّت قلب و عواطف انسانى بيش‏تر مورد توجّه و عنايت قرار مى‏گيرد.

پس اين بحث را بايد در دو بخش نقلى و عقلى مورد بررسى قرار داد و هر يك را در جهت مناسب خود عنوان نمود؛ به‏طورى كه بايد ظواهر آيات و چگونگى روايات و دلايل عقلى هر يك از نافيان و اثبات‏گرايان به‏طور كلّى و شخصى و به‏دور از قطب‏گرايى و تعصب بررسى شود.

صفحه ی 21

*********

ديدگاه‏هاى عالمان

سه ديدگاه متفاوت در اين كه كفار معاند و دورافتادگان از توحيد، عذاب جاودانه دارند يا خير وجود دارد:

الف) خلود و جاودانگى عذاب براى آنان ضرورت دارد و قول به عدم خلود محال است. بسيارى از عالمان با ارايه‏ى دلايل نقلى و عقلى فراوان بر اين عقيده‏اند.

اين اعتقاد در جهت مناط عقلى دو دستگاه فلسفى دارد: يكى در جهت عدل الهى كه چنين امرى را ايجاب دارد و دوم اقتضاى ذاتى و قانون علّيت بيان مى‏دارد كه سرپيچى و عصيان علت استحقاق عذاب دايمى مى‏شود.

همان‏طور كه عدالت حق تحقق خلود را موجب مى‏شود و تخلّف آن بدون ملاحظات ديگر و عوامل خارجى با عدل الهى مناسب نمى‏باشد، قانون عليت، عصيان ذاتى را سبب چنين عاقبتى مى‏داند؛ زيرا ذاتى، قابل تغيير و زوال نيست و اراده‏ى حق همان‏طور كه بر محال تعلق نمى‏گيرد، در مقام تطبيق، تخلّفى نمى‏پذيرد؛ زيرا مرتبه‏ى وجودى كفر به مقتضاى عامل و علّت خود، جز آتش و عذاب دايم را طلب ندارد.

بـ) كفر با همه‏ى بزرگى و جسارتى كه در عصيان دارد، اقتضا و عليت تام براى خلود ندارد. اين اعتقاد، باور نخست را نفى مى‏كند. بر اساس اين باور، كفر نمى‏تواند بخشش و گذشت بى‏انتهاى حضرت حق را تعطيل نمايد و نفى خلود معلول را از علّت و سبب خود جدا نمى‏سازد تا محال عقلى پيش آيد، و اين نظر، احاله‏ى فعلى كه همان امتناع قبيح از حق و يا احاله‏ى عقلى كه همان تعلّق اراده بر محال است را لازم ندارد.

پس از انقطاع عذاب و گذشت حق، قبح و محالى پيش نمى‏آيد و اگر حرفى باشد، در جهت نقل است. كتاب و سنت و به‏طور كلّى نقل از

صفحه ی 22

*********

چنين امرى پرده بر مى‏دارد و جز نقل، ما را براى يافتن رابطه‏ى على و لزومى بين چنين عقيده و جزايى پناهى نيست و عقل و انديشه‏ى كلّى هرگز به‏طور مستقل به چنين حكمى راه نمى‏برد.

ج) كفر و عناد اگرچه اقتضاى چنين عقوبتى را دارد و تحقق چنين امرى در آخرت منافاتى با عدل الهى ندارد، بخشش و عدم عذاب و عقوبت دايمى محال و قبحى را لازم ندارد و به عدالت حق آسيبى نمى‏رساند و خداوند متعال مى‏تواند عذاب دايم را تحقق بخشد و يا پايانى براى آن قرار دهد.

بنابراين، هرچند خلود نيازمند اقتضاست و تحقق آن قبحى ندارد، زوال و جاودانه نبودن عذاب نيز امرى محتمل و ممكن است و بنابراين، كفر و عناد، مقتضاى عذاب دايم است و نه علت آن؛ پس عدم تحقق چنين عقوبتى بر حق ضرورى نيست؛ اگرچه تحقق آن اشكالى ندارد.

پيش از هر گونه قضاوتى در اين رابطه بايد ديد هر يك از اين ديدگاه‏ها بر چه دليلى اعتماد تام دارد و آنان بر اساس چه مدركى به اعتقاد خود اميدوار شده‏اند؛ اين در حالى است كه نوع دلايل ارايه شده در اين زميته پريشان است و حريم و حدود بحث حفظ نشده است.

اين نوشتار نخست ديدگاه‏هاى عالمان را طرح مى‏نمايد و بعد از تحليل، نقد و بررسى آن، ديدگاه قرآن كريم ـ تنها مدرك اصلى ـ و روايات و مدارك شيعه و اهل سنت را به‏طور گسترده مى‏كاود و سپس دلايل عقلى يا به ظاهر عقلى را مورد توجه قرار مى‏دهد و جهات قوّت و ضعف هر يك را بيان مى‏دارد و ديدگاه حق و مطابق با واقع و هماهنگ با نظرگاه شريعت و به‏ويژه قرآن كريم را بر مى‏گزيند.

وآخر دعوانا أن الحمدللّه‏ ربّ العالمين

صفحه ی 23

*********

 

پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی محمد رضا نکونام(مدّظلّه العالی) |صفحه اصلیصفحه اصلی  نقشه سایتنقشه سایت  آر اس اس آر اس اس  پادکست پادکست  پخش آنلاین دروس پخش آنلاین دروس  درباره پایگاهدرباره پایگاه

copyright 2007-2013 تمامی حقوق این سایت متعلق به دفتر حضرت آیت الله العظمی محمد رضا نکونام (مدّظلّه العالی) می باشد و استفاده از مقالات ، کتاب ها و... با ذکر منبع بلامانع است