عنقای مهر و وفا
نوشتار حاضر بخش دومِ دومین دفتر مثنوی از
مجموعه شعری «کلیات دیوان نکو»، از سروده های حضرت آیت
الله العظمی نکونام مدظله العالی است که شامل مثنوى بلند «بـود و
نُمود» در فضايل حضرت اميرمؤمنان عليهالسلام و دربردارنده ی چهل مثنوی
با عناوین و موضوعات زیر است:
بود و نمود، بىنهايت «دم»، محو جام، پير ظاهر نما، خوان
رنگين، اميد به حق، جهان در جهان، دل دنيايى، خلاصى، مرد خدا، هوس، پيچ و خم مرگ،
ابد؛ لب ايمان، مظلوم بىپناه، آخرين منزل، رفيق شفيق، سرازيرى گور، شرح ماجرا،
لطف حق،
گوش دل، عالم ديگر، ظلمت خانه، گور بىنام و ننگ، راز اهل
قبور، اصحاب يمين و شمال، هواى وصال، عزم سفر، راه حق،
كجايند؟، اعتقادات من، حشر و حضور، لا فتى إلاّ على
عليهالسلام، جمع و فرق، فخر آدم و خاتم صلىاللهعليهوآله، فاش مىگوييم.
از ويژگىهاى مولاى وفا؛ حضرت اميرمؤمنان عليهالسلام آن
است كه به «ناسوت» آلوده نشد، و مثنوى بلند «بود و نمود» از اين امتياز مولا على
عليهالسلام سخن مىگويد و توصيه دارد بايد از دنيا گذشت و با مولا على
عليهالسلام نشست:
برون آمد از كعبه، از كعبه رفت
نشد او به دنيا پى تاج و تخت
يكى چون على «عليهالسلام» پاك كى شد نهاد!
كه حق بود و او شد به ما حق نژاد
دل دنيايى
ز دنيا بپرهيز، اى باخِرد!
كه نفس تو خود شرّ به بار آورد
بود شرِّ نفس تو چون گرگ مست
بدرّد تو را عاقبت، هرچه هست
تو بگذر ز نفس و ز دنياى زشت
كه كج مىگذارى به ديوار، خشت
هوس را رها كن، نگردى خراب
كه از تو برد عقل و راه صواب
دهى دل به شرّ و بَرد از تو خير
كند دل گرفتار نجواىِ غير
بگير و ببند اين پليد از ميان
بِبُرّ و بدوز اين همه نقص از آن
به امروز و فردا، به صبح و به شام
به پيرى، جوانى، به ننگ و به نام
به خوب و بد و هم به تاراج و تاج
به دولت، به مكنت، به ارث و خراج
كند دل گرفتار هرچه نُمود
به اميد بود و ز بهر نبود
دل آلوده سازد به تو اين هوس
كشاند تو را ناگهان در قفس
هوس مىكند ز آدمى دل خراب
زند هم از آن نقش عالم به آب
دل آدمى از هوس در تلاش
به كوى و به برزن پى صد قماش
به آب و به آتش، به دريا زند
به خورشيد و ماه و به صحرا زند
بسازد به هر رنگ و نقش و نگار
كه تا افكند قامت هر شكار
خدای را سپاس
|