نواى اهل دل
نوشتار حاضر بخش اولِ اولین دفتر مثنوی از
مجموعه شعری «کلیات دیوان نکو» از سروده های
حضرت آیت الله العظمی نکونام مدظله العالی است که استقبال از نجواى منظوم
صاحب ولايت حضرت اميرمؤمنان عليهالسلام در قالب مثنوى بلند و دربردارنده ی
چهل مثنوی با عناوین و موضوعات زیر است:
نجواى مناجاتيان، ترجمهى مناجات، نجواى دل، خداوند بود و
نمود، چهرهى رحمت، ذات حضرت «هو»، اسم اعظم، قرار وصال، چشم نگار، نامههاى سياه،
پشيمانم، خداى من، شوق اميد، شفاعت، پناهم ده، گور وحشت، چهرهى اميد، عفو تو، گر
تو خوانى، باران لطف، تاج منّان، مهر و ناز، گناه من، ذكر تو، بهسوى تو، راز بقا،
رضا، چهرهى صفا، سوز جان، سرود مستى، لطف تو، كارساز، مه هاشمى
صلىاللهعليهوآله، دو نور جلى، پيام خدا، كشف ساق، لوح دل.
لَكَ الْحَمْدُ يا ذَاالْجُودِ
وََالَْمجْدِ وَالْعُلى تَبارَكْتَ تُعْطي مَنْ تَشآءُ وَتَمْنَعُ
براى توست تمامى ستايشها، اى خداى تمامى
دهشها، تمامى بزرگوارىها، تمامى منزلتها. خجستگى و بزرگوارى تو راست كه مىبخشى
هر كه را بخواهى، و باز مىدارى.
سزاى تو اى حضرت بىامد
بزرگى بود از ازل تا ابد
بلندى و رفعت مقام تو شد
كه هستى مهيا ز نام تو شد
ز تو باشد آنچه كه در من بهپاست
به خود گر ببينم بلندى خطاست
بزرگى بود بر خداى جهان
بود جمله هستى ظهورش بدان
بود لطف حق بر تو مهر و اميد
ز فيضش به تو جان دمادم رسيد
اگر شد دو صد جلوه، جمله از اوست
از او ناز و لطف تو خود موبهموست
به هر كس تو خواهى عطا مىكنى
هر آن كس نخواهى، رها مىكنى
هر آن كس كه گُل شد، گرفت از تو مُل
ز تو بلبل آشفته شد گِرد گل
چمن، ياسمن، شمع و پروانه هم
بود از تو اى حسن هر بيش و كم
جمال نگار و قرار وصال
بود هر دو تو، از تو صاحب كمال!
هدايت بود از تو ما را به جان
به هر لفظ و معنا و روح و روان
همه از تو آمد، همه از تو بود
روان مىشود سوى تو دير و زود
خدای را سپاس
|