بينش عرفانى
كتاب
حاضر دربردارندهى پنج مصاحبه با موضوع عرفان است. اين مصاحبهها را گروه اخلاق و تربيت
پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامى دفتر تبليغات قم، همايش چهرههاى درخشان، راديو فرهنگ
و روزنامهى خراسان انجام دادهاند.
بينش
يكم :
رابطهى
عرفان نظرى و عملى از نظر فلسفى و عملى
تفاوت اخلاق عرفانى و اخلاق صوفىگرى
پايههاى عرفان راستين
ويژگىهاى عرفان ناب شيعى
تدوين عرفان شيعى
ولايت عامهى همهى عرفا
تشكيل بانك اطلاعات عرفانى
اشكالات كتابهاى عرفانى
راهيابى تعصب به بحثهاى علمى
مراتب نظام آموزشى عرفان
بينش
دوم :
عرفان
در مكتب اهل بيت عليهمالسلام
بينش
سوم :
نزاع
عقل و عشق با نگاه به دعاى عرفه
بينش
چهارم :
جايگاه
عرفه و رابطهى آن با عيد قربان با نگاه خاص
بينش
پنجم :
زلال
عرفان و جام بلورين عقل و علم
در
مصاحبهى راديو فرهنگ از عرفان حضرات چهارده معصوم عليهمالسلام ، پيشنيهى عرفان اسلامى
و تفاوت آن با ديگر عرفانها، بررسى دادههاى عرفانى دعاى عرفه و عشق در وادى خونين
كربلا گفته شده و روزنامهى خراسان اهميت و جايگاه روز عرفه و اعمال آن و نيز محتواى
بلند و عارفانهى دعاى عرفه را موضوع مصاحبهى خود قرار داده و همايش چهرههاى درخشان
نيز در مصاحبهى خود از چيستى عرفان و مؤلفههاى عرفان واقعى و نيز از نزاع عقل و عشق
و فقه و عرفان پرسيده است. شايان ذكر است اين كنگره به نام عارف شهير حضرت آيتاللّه
سيد على آقا قاضى طباطبايى قدسسره برگزار شده بود كه به اين مناسبت، در خصوص آن بزرگوار
نيز مطالبى طرح گرديده است.
اما
مصاحبهى نخست كه كارِ گروه اخلاق و تربيت پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامى دفتر تبليغات
قم است كاستىها و آسيبهاى عرفان نظرى و تأثير آن بر عرفان عملى را به بحث مىگزارد.
اين مصاحبه براى نخستين بار، در اين كتاب نشر عمومى يافته است.
در
بخشی از این مصاحبه چنین می خوانیم:
عرفان
بر دو قسم نظرى و عملى است. از نظر فلسفى، عرفان عملى فرع بر عرفان نظرى است؛ يعنى
ارزش هر عملى به انديشهى آن عمل است؛ از اين رو هم در فلسفه و حكمت و هم در عرفان،
ارزش عرفان عملى و نيز ارزش حكمت يا فلسفهى عملى به عرفان نظرى و فلسفهى نظرى است.
بر اين اساس عرفان عملى به خودى خود هيچ موقعيتى ندارد و اين عرفان نظرى و بلنداى آن
است كه عرفان عملى را ارزش و موقعيت مىدهد و آن را منتج مىسازد.
براى
نمونه، در فضيلت كردار حضرت اميرمؤمنان عليهالسلام در روايت است: دو ركعت نماز يا
ضربت شمشير ايشان در روز خندق برتر از عبادت ثقلين (جن و انس) است. برترى تمامى كردار
حضرت اميرمؤمنان عليهالسلام كه در اين روايات تنها دو نمونه از آن ذكر شده است و عموميت
دارد از تعداد ركعات نماز نيست، نماز كه همين ركوع و سجود خاص است، اين برترى براى
معرفتى است كه آقا اميرمؤمنان عليهالسلام نسبت به عبادت و حقيقت داشتهاند. معرفتى
كه حضرت اميرمؤمنان عليهالسلام آن را اين گونه بيان مىفرمايد:«مَا عَبَدْتُكَ خَوْفا
مِنْ نَارِكَ وَلاَ طَمَعا فِي جَنَّتِكَ وَلَكِنْ وَجَدْتُكَ أهْلاً لِلْعِبَادَةِ
فَعَبَدْتُك». ارزش عرفان عملى يا فلسفه و حكمت عملى متفرع بر نظر و دانش آن كار است.
يكى
از عواملى كه سبب شده عرفان عملى رواج و رونقى نگيرد و آنچه كه هست نيز نتيجه نبخشد
اين است كه آنان كه به عرفان عملى روى مىآورند در عرفان نظرى كارى نكردهاند و قوت
اعتقادى و باور صحيح ندارند. عرفان عملى بيشتر قابل احساس و تجربه است تا عرفان نظرى.
گزاردن نماز، داشتن چله، ركوع و سجودهاى طولانى بهتر خود را نشان مىدهد تا معرفت كه
به دست نمىآيد و ملموس نمىباشد.
حوزهها
نيز در اين دانش ضعيف هستند و از آثار و آسيبهاى اين ضعف آن است كه علما، بزرگان،
مجتهدان، فلاسفه و عرفا نمىتوانند بيان كنند خدا چيست و كيست و پاسخى در خور براى
آن ندارند و گفتههاى آنان بيشتر تعبد و تقليد است تا تعقل و ارايهى تصويرى درست
از خداوند به مخاطب. گويا خداوند منطقهى ممنوعه است. ما حتى براى بچّهها و كودكان
نيز نتوانستهايم تصويرى روشن از خداوند داشته باشيم و آنان را در ابهام مىگذاريم.
عمل فرع بر معرفت است و تا به كارى معرفت نباشد، عمل به كار نمىآيد و اجرايى نمىشود
و عملى كه محقق مىشود، معرفتى را پشتوانهى خود دارد كه اگر معرفت درست نباشد و به
قول منطقىها ارزش صدق نداشته باشد، عمل نيز منطبق و هماهنگ با واقع نخواهد بود. شما
مىخواهيد براى خدا كار كنيد و متعلق عمل شما خداست، اما خدا چيست و كيست؟ براى اين
پرسش، پاسخى در خور ندارند. بحثهايىكه در حوزهها در اين رابطه هست حاشيهاى است.
براى نمونه، آقايى از مشهد با هزينهى فراوانى به قم مىآيد تا وحدت وجود را به دعوا
بكشاند. در حالى كه نخست بايد ديد خدا چيست و كيست و سپس گفت وحدت دارد يا كثرت.
بايد
عرفان نظرى را در مرتبهى نخست مورد اهتمام قرار داد و به دست آورد خدا كلى است يا
جزيى و شخصى است يا حقوقى يا حقيقى. بسيارى از عالمان دينى خداوند را كلى و امرى حقوقى
مىدانند. حكمت عملى با ابهام در اين پرسشها نتيجه نمىدهد. ارزش حكمت عملى به ارزش
حكمت نظرى است. اگر حكمت نظرى نباشد، ماجراى راهب و زاهدى پيش مىآيد كه در اصول كافى
آمده است و مىگفت كاش خدا الاغش را مىفرستاد تا از اين علفها بخورد پيش مىآيد.
اگر حكمت نظرى نباشد، از نماز حتى اول وقت نيز چيزى بيرون نمىآيد.