گفتمان قرآن شناخت
كتاب حاضر بازتاب
دهندهى برخى از مصاحبههاى قرآنى معظم له با بعضى از جرايد كشور يا سايتهاى
فرهنگى است که مشتمل بر عناوین زیر است:
گفتوگوى یک:
بسيارى از باورهاى خرافى ريشه در «اسرائيليات» دارد.
گفتوگوى دو: قرآنى
بودن ملاصدرا مكتبش را بر انديشهها چيره كرده است.
گفتوگوى سه:
مراجعهى صرف به روايات نقش.
گفتوگوى چهار:
رشتههاى علوم قرآنى در دانشگاهها نيازمند نقد و بازسازى است.
گفتوگوى پنج:
متكلمان در استفاده از قرآن كريم به ظاهر آن اكتفا كردهاند.
گفتوگوى شش:
آموزههاى قرآن كريم با تأويلگرايى افراطى به تحريف معنوى كشانده مىشود.
گفتوگوى هفت: برخى
فلاسفهى اسلامى به بهانهى آزادى انديشه از دادههاى عقلى قرآن غفلت كردهاند.
گفتوگوى هشت: علم
الهى در سيرهى رضوى.
اين مصاحبهها از
مكتب صدرا مىگويد و راز ماندگارى و چيرگى آن تا به اكنون را در قرآنى بودن
ملاصدرا مىداند و از اين كه فقيهان مراجعهى صرف به روايات دارند گلهمند است؛
چرا كه نقش قرآن كريم را در فقاهت كمرنگ مىكند. افزون بر اين، رشتههاى علوم
قرآنى در دانشگاهها نيز نيازمند نقد و بازسازى است.
آسيب ديگر در
مراجعه به قرآن كريم دامى است كه متكلمان در آن افتادهاند و آن اكتفا به ظاهر در
استفاده از قرآن كريم است. برخى نيز همچون ابنعربى آموزههاى قرآن كريم را با
تأويلگرايى افراطى به تحريف معنوى كشاندهاند. برخى از فلاسفهى اسلامى نيز به
بهانهى آزادى انديشه از دادههاى عقلى قرآن كريم غفلت كردهاند. همچنين كتاب
حاضر به ريشهيابى معضل خرافات و باورهاى آلوده به پيرايه مىپردازد. مصاحبهى
پايانى آن نيز بر آن است تا تأثير علم لدنى و خدادادى امام رضا عليهالسلام در
موضعگيرىهاى سياسى را نشان دهد.
در بخشی از این
کتاب چنین می خوانیم:« در اساس، اسرائيليات،
به واردات عاميانه در قصص و داستانهاى قرآن كريم گفته مىشود. در قرآن كريم،
اشارات و تذكراتى نسبت به افراد و بهويژه نسبت به پيامبران الهى عليهمالسلام
آمده است. ولى قرآن كريم بيشتر به جهات نمادين اشاره دارد، يا كليت يك امر را
مطرح كرده و يا اينكه تنها به برخى ويژگىها اشاره نموده است و هدفش اين بوده كه
از آنها بهرهى عام ببرد. اما پرسش اين است كه اين اسرائيليات از كجا آمدهاند؟
در اين رابطه بايد گفت اسرائيليات زاييدهى شاخ و برگها و پيرايههايى هستند كه
در اطراف مسألهاى تنيده شده، تا آنجا كه اصل مسأله را تحت شعاع قرار داده است.
براى نمونه، قرآن كريم دربارهى حضرت آدم، اصحاب كهف، حضرت موسى و حضرت خضر
عليهمالسلام به طور مختصر و كوتاه مطالبى بيان كرده است؛ ولى اسرائيليات، ماجراى
آنان را با شاخ و برگ فراوان بيان مىكند. براى نمونه، قرآن كريم مىفرمايد به آدم
گفته شد به بهشت برو، ولى به اين درخت نزديك نشو؛ قرآن كريم به اين ترتيب هبوط
انسان را بيان مىكند. در اين حال اسرائيليات به اين داستان چنين دامن مىزند كه
اين بهشت كجاست؟ در مشرق است يا در مغرب، در لاهوت است يا در ناسوت و آن درخت چه
درختى است و اغواگر چه كسى و كيفيت اغواگرى به چه شكلى بوده است. اين كه شيطان در
هيأت يك مار وارد شده و آن مار به قدر شتر بوده و دست و پاى بزرگى داشته، ولى
خداوند دست و پاى او را قطع كرده و اين كه مار بىدست و بىپاست از اينجاست از
جمله اسرائيليات است. همچنين نمونهى ديگر اسرائيليات در ماجراى حضرت يوسف
عليهالسلام است. قرآن كريم مىفرمايد: «يوسف را به درهم كمى فروختند» و بيش از آن
در اين رابطه چيزى نفرموده است، اما اسرائيليات اين موضوع فراوان است و به آنچه
كه خداوند آن را به دلايلى مطرح نكرده مىپردازد و «رطب و يابس»ها به هم مىبافد
كه ما از آن به عنوان «پيرايه» نام مىبريم. اين اسرائيليات خريدار داشت و دو دليل
اصلى براى رواج آن مىتوان نام برد: يكى سادگى مردم، و ديگرى توان عالمان يهود در
داستانسرايى و قصهپردازى؛ چون يهود و نصارا به شكلى اين داستانها را داشتند. آنها
مىخواستند با اين كار كه بخشى از آن در تورات بود، قرآن كريم را به چالش بكشند و
مردم هم آن را مىپذيرفتند.
اما اينكه آيا
اسرائيليات در مورد روايات نيز كاربرد داشته است يا نه، بايد گفت بله، در اين مورد
هم به كار مىرفته و حتى بالاتر اينكه بسيارى از سنتها كه در اقوام و ملل وجود
دارد بهنوعى گرفتار اسرائيليات شده است. براى نمونه، گفته مىشد زمين بر روى شاخ
گاو است و اين گاو روى يك ماهى است و به هنگام تحويل سال، اين گاو است كه زمين را
از روى اين شاخ به روى شاخ ديگر مىاندازد تا خستگى وى بيرون برود و به همين دليل
زمين تكان مىخورد. جالب است كه در كنار سفرههاى هفت سين آيينه بود و تخممرغى
روى آن قرار داشت و حتى موقع تحويل سال مىگفتند تخم مرغ تكان خورد. از اين
داستانها بسيار است و به تمامى اين واردات مىتوان «اسرائيليات» اطلاق كرد به
ويژه آن كه منشأ بيشتر اين خرافات عالمان يهود هستند.
دليل راه يافتن
چنين خرافاتى ناآگاهى مردم دربارهى اصل مطلب بود و در مورد آيات و روايات نيز
كسانى بودند كه از اين آب گلآلود بهره مىبردند.
در گذشته، حتى براى
موارد مختلف، «خدا» مىتراشيدند و مىگفتند ما خدايى را مىپرستيم كه خودمان ساخته
باشيم. بنابراين زمينهى اينها در بشر بوده است. تا آنجا كه موسى را به پيامبرى
قبول نمىكردند ولى گاو را به خدايى مىپذيرفتند. اين عوامل همه دست به دست هم
داده است تا «اسرائيليات» هم در مورد آيات و هم در مورد روايات وارد شود و تا
مخدوش كردن اصل آن پيش برود.»
|