سرود محبان
تمامى آيات قرآن
كريم آيات ذكر است و براى هر كدام اثر و خاصيتى است؛ چنانكه يكى از نامهاى قرآن
كريم «ذكر» است. قرآن كريم در معرفى خود مىفرمايد: «كَذَلِكَ نَقُصُّ عَلَيْكَ
مِنْ أَنْبَاءِ مَا قَدْ سَبَقَ وَقَدْ آَتَيْنَاكَ مِنْ لَدُنَّا ذِكْرا»؛
اينگونه از اخبار پيشين بر تو حكايت مىرانيم و به صورت مسلّم به تو از جانب خود
قرآنى دادهايم.
ما در اين كتاب بر
آنيم تا به تبيين چهل و چهار ذكر قرآنى ويژهى محبان براى نمونه بپردازيم و
خواننده را براى آشنايى هرچه بيشتر با مهمترين كتاب ذكر كه قرآن كريم است
برانگيزانيم. این کتاب مشتمل بر موضوعات زیر است:
صلوات؛ اذن نزول
خيرات و اذن دخول سير و سلوك، تهليل، ملكوت حمد، تسبيح؛ حلاّل مشكلات، استغفار،
حرز مصونيت، گوارا آهنگ غريبان، آية الكرسى، روزن ملكوت، ذكر عروج و بر شدن به
ملكوت، انس با خداوند، معرفت و ولايتمدارى، استكبار زدايى، توانبخشى و فقرزدايى،
رفع خستگى، ارتقاى معرفت و يافت اسم اعظم، قدرت و استحكام، قوت، همت و طلسم ضربت،
مفاتيح رزق و خيرات، تمامى اسم اعظم، رفع ترس و ضعف اعصاب، باطلكنندهى سحر،
بلنداى معرفت با گذر از سنگينترين ابتلاءات، دفع بدخواهان براى افراد حق مست،
توان و نفوذ بر انجام كار، افزايش دانش و چاشنى اذكار، شكست سحر و خصم، خيرات
پاكان، شكوفهى اقتدار، رفع ضعف و ترس، طلب خير، بصيرت و آگاهى بر مغيبات، فتح
طلسم و سحر، محافظت و پنهان شدن از دشمن، رفع وسواس و ضعف نفس، صفاى باطن، قرب به
اولياى الهى و ورود به غيب، كسب توانمندى، دفع رخوت و سستى، آيهى طلسم، اقتدار
دنيوى و قدرت اراده، توكل، چهار قل.
«ذكر» دانشى است
پيچيده و بسيار گسترده كه مسايل آن از دادههاى پزشكى امروز صعبتر، بيشتر و
پيچيدهتر است و با هر ذكرى مىتوان در عالم تصرفى داشت اگر بتوان براى آن آگاهى
كاردان و كارآزموده يافت كه نسخههاى آن را احاطه داشته باشد. با اذكار قرآن كريم
مىتوان به قدرت و توان بالايى دست يافت و بسيارى از مشكلات بشر امروز را برطرف
نمود ولى توفيق و نصرت الهى نياز است تا بتوان روانشناسى، طب، داروخانه و
بيمارستان اذكار قرآن كريم را تبيين نمود.
متأسفانه اين دانش
فوق مدرن هنوز دانشى نگرديده و اصول و قواعد آن توضيح داده نشده و هزاران اسف كه
اين دانش پركاربرد كه مىتواند براى درمان امراض روحى و جسمى كارآمد باشد و مشكلات
و گرفتارىهاى بسيارى از بشر را برطرف نمايد چنان تنزل يافته و تنزل يافته كه به
دست شيادانى بىسواد افتاده است كه هيچ گونه تخصصى در اين زمينه ندارند جز جمع
آيات و رواياتى كه از فهم رموز آن بر نمىآيند و اسرارى كه اهل بيت عليهمالسلام
در گفتن آن داشتهاند تا اين ذكر به دست بدخواهان نيفتد را نمىشناسند و آن را
بدون تبيين و تحليل به دست مشتاق ناآگاه مىدهند كه نه تنها مشكلى از او حل
نمىنمايند، بلكه هم عمر و هزينهى او را تلف مىكنند و هم براى او دهها مشكل
ديگر پيش مىآورند و داروخانههايى مىزنند كه جز ظلمت در آن نيست.
قرآن كريم
گنجينهاى معنوى و داروخانهاى فوق مدرن در باب ذكر است كه حتى نگاه آن به هر آيه
اثرى خاص و متمايز با نگاه به آيهاى ديگر دارد تا چه رسد به آن كه از هر آيه به
صورت ذكرى خاص مورد استفاده قرار گيرد. البته اين نگاه هميشه خير و بركت نمىآورد
و برخى از نگاههاى آن گاه استرس و تنيدگى را موجب مىشود.
آياتى نيز هست كه
دهها ذكر را درون خود تعبيه نموده است كه براى هر يك اثرى است و گاه ذكرى خير و
بركت مىآورد و ذكر همسايهى آن سبب ناراحتى و نقمت مىشود.
استفاده از ذكرهاى
قرآنى آداب و شرايطى دارد كه ما آن را در كتابى ديگر با عنوان «دانش ذكر» توضيح
دادهايم اما در اينجا تنها به فهرست برخى از مهمترين آن آداب كه جنبهى عمومى
دارد اشاره مىكنيم.
نخستين شرط براى
استفاده از اذكار الهى توان انس گرفتن با قرآن كريم و قرب به آن آيه است كه بدون
قرائت آن و داشتن طهارت و صفاى باطن ميسر نمىشود.
شايسته است انسان
قرآن كريم را به ترتيب بخواند. به اين معنا كه قرائت خود را از همان ابتداى قرآن
كريم آغاز نموده و آن را تا پايان ختم كند و سورهاى يا آيهاى را گزينشى نخواند
تا نفس وى تعادل خود را حفظ نمايد و اثر وضعى نامناسبى نبيند. برخى اين روش را بر
نمىگزينند و سورهاى خاص را با قصد انشا مىخوانند، در نتيجه ممكن است پس از مدتى
يكى از پديدههاى غيبى را ببينند و بيمار شوند يا زندگى آنان آسيب ببيند؛ چرا كه
برخى آيات كه براى طلسمات و مانند آن است ناگزير چنين عوارضى دارد و همانند مصرف
زيادى دارو آن هم بدون نسخهى پزشك است. براى مصون ماندن از اين عوارض، بهترين كار
اين است كه قرآن كريم به ترتيب خوانده شود و از سورهى فاتحه آغاز و به سورهى ناس
ختم شود.
اين امر در ذكر نيز
بايد مورد توجه باشد. اگر كسى مىخواهد اسماى الهى را به قصد انشا ذكر خود قرار
دهد، بايد با نسخهى آگاهان كارآزموده باشد. براى نمونه، اسم «باطش» از اسمايى است
كه بايد بسيار اندك گفته شود؛ زيرا اسمى جلالى است و قدرت تخريب بسيار بالايى دارد
به طورى كه شايد دامنگير خود فرد هم شود و او را در زندگى زمينگير نمايد؛ به عكس
اسم «كريم» كه هر قدر هم گفته شود براى فرد سودمند است و آثار معنوى دارد.
قرائت برخى از
سورههاى قرآن كريم، امراض روحى و بيمارىهاى روانى را كاهش مىدهد يا از بين
مىبرد. البته هر آيه يا هر سوره خاصيت درمانى ويژهاى دارد؛ مثل آن كه سورهى
بقره بهخاطر داشتن سيلابهاى بلند، براى كسانى كه ضعف اعصاب، تنيدگى، اضطراب و
نگرانى دارند و عجول هستند يا نبض آنان تند مىزند و يا براى زنان حامله تجويز
مىشود. برخى از روايات، اين سوره را با وصف «فسطاط» يا «خيمه» ياد كرده است تا
پوشش امنيتى آن را يادآور باشد. بايد توجه داشت شرط بهره بردن از آثار وضعى برخى
از سورههاى قرآن كريم، داشتن ايمان نيست و مواهب وضعى آن سورههاى خاص حتى اگر
كافرى نيز از آن بهره برد به وى مىرسد. قرآن كريم كتابى جهانى و رهنمودهاى آن
جهانشمول است كه براى تمامى بشريت در تمامى اعصار است كه هر كسى هرچند به آن ايمان
نداشته باشد مىتواند از برخى از آيات و سورههاى آن بهره برد.
قرائت برخى از
سورهها و آيات سبب مىگردد انسان توان بسيار بالايى يابد يا با جهان غيب و مغيبات
در ارتباط قرار گيرد. چنين انسانى اگر در كنار سير و سلوك و كشيدن دردهاى بسيار به
چنين مقامى برسد براى وى سودمند است اما اگر كسى باشد كه بدون طى مقدمات در اين
وادى وارد شده است و هنوز نرمى و لطافت لازم براى ورود به باطن عالم را پيدا
ننموده باشد و با اذكارى آن را فتح نمايد، تنها جان و باطن خود را به خرابى سوق
داده است و گاه درون خود را آتش مىزند و به ديگران نيز زيان وارد مىآورد و
همچون سامرى مىگردد كه با ذكرى، خود و قوم بنى اسرائيل را به گمراهى كشاند.
تجربه نشان داده است بسيارى از افراد كه در پى عرفان و علوم غريبه راه مىافتند و
بر آن هستند تا به ذكرى مسير خود را باز يابند، به كفر، خباثت، فسق و فجور وارد
مىشوند و طعم و مزهاى از ملكوت صفا با خود ندارند چرا كه خواستهاند باطن خود را
با ابزار خشن ذكرى باز نمايند بدون آن كه در كورهى رياضت و درد سوخته و استادى
كارآزموده ديده باشند. اولياى خدا چندين برابر فتحى كه دارند نرم هستند؛ بهقدرى
كه ديگران گمان و اتهام عوام بودن به آنان مىزنند و آنان را افرادى ساده لوح
مىپندارند كه بهراحتى فريب مىخورند؛ چنانكه پيامبر اكرم صلىاللهعليهوآله
را اذن مىگفتند: «وَمِنْهُمُ الَّذِينَ يُؤْذُونَ النَّبِيَّ وَيَقُولُونَ هُوَ
أُذُنٌ. قُلْ: أُذُنُ خَيْرٍ لَكُمْ. يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَيُؤْمِنُ
لِلْمُؤْمِنِينَ وَرَحْمَةٌ لِلَّذِينَ آَمَنُوا مِنْكُمْ. وَالَّذِينَ يُؤْذُونَ
رَسُولَ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ»؛ و از ايشان كسانى هستند كه پيامبر را
آزار مىدهند و مىگويند او زودباور است. بگو: گوش خوبى براى شماست. بهخدا ايمان
دارد و مؤمنان را باور مىكند و براى كسانى از شما كه ايمان آوردهاند رحمتى است و
كسانى كه پيامبر خدا را آزار مىرسانند عذابى پر درد خواهند داشت.
اين ويژگى به سبب
خاصيت پختگى، كارآزمودگى و نرم بودن پيامبر اكرم صلىاللهعليهوآله بوده كه چيزى
از مغيبات براى ديگران معلوم نمىشده است.
كسانى كه بدون ديدن
استاد كارآزموده در پى يادگيرى علوم غريبه هستند فرجامى جز افليجى و پيادگى خود
ندارند و به حجابى دچار مىشوند كه جز شقاوت از آن نمىزايد. كسى كه اين دانشها
را فقط بخواند تا بداند و در پى نرم شدن نباشد، شكست مىخورد و خود و ديگران را
نيز به آتش حسرتى كه دامنگيرش مىشود خواهد سوزاند. البته بيشترين آسيب اين افراد
به همسر و فرزندان آنان مىرسد. اين امر همانند ارتباط با اجنه است كه اگر كسى
قدرت مهار آنان را نداشته باشد و به آنان نزديك شود، تمامى خانوادهى خود را در
معرض خطر جنون حاصل از آسيب اجنه قرار مىدهد. كسى كه بر اين دانشها آگاهى دارد
چنان همانند مردم عام زندگى مىكند كه كسى بر سِرّ درون او آگاهى نمىيابد و او را
عوام مىپندارد. در عصر ما مرحوم حضرت امام قدسسره كه از اولياى محبوبى بودند
چنين بود و مردم سياست و قدرت رهبرى سياسى ايشان را ديدند اما كسى حتى فقه و
اعلميت ايشان در اجتهاد را بهخوبى درك نكرد تا چه رسد به عرفان و بينش توحيدى
ايشان. اگر كسى سخنان ده سال اخير مرحوم امام رحمهالله را تحليل نمايد، معلوم
مىشود ايشان نظرگاههايى داشتهاند كه به امورى باريك و ظريف ختم مىشود. ايشان
مىفرمودند من براى خدا دو ركعت نماز نخواندهام و اين سخن در نزد ارباب معرفت
مىرساند ايشان به امورى ديگر گره خوردهاند، اين در حالى است كه برخى حتى در نماز
خود ذكر استغفار را نمىآورند تا مردم آنان را گناهكار نپندارند. اگر كسى امام
خمينى قدسسره را در مسافرخانه يا خيابانى مىديد، ايشان را مانند يك شخص عادى يا
كمتر از عادى احساس مىكرد و اين نرمى باطن ايشان را مىرساند.
متأسفانه هماينك
تربيت معنوى افراد به دست كسانى افتاده است كه حتى پرستارى نمىدانند تا چه رسد به
آن كه پزشكى حاذق در امور معنوى باشند. اساتيدى كه به اخلاق شناخته شدهاند گاه
اسماءاللّه و يا آيات قرآن كريم را به عنوان ذكر به افراد مىدهند بدون آن كه
تخصصى در اين زمينه داشته باشند و مشكلات و خطرات بعد از آن را نه پيشبينى
مىكنند و نه قدرت مهار آن را دارند. اين كار را فقط از طبيب حاذق و ماهر بايد
خواست نه از دست طبيبان عمومى يا پرستارانى كه طبابت معنوى نمىدانند.
از ديگر آداب آيات
ذكر اين است كه به طور كلى نبايد چيزى به آن افزود يا چيزى از آن كاست. همچنين
اين آيات بايد جداى از هم استفاده شود و نه به صورت مخلوط و بايد آن را يك به يك
براى مدتى انجام داد و مصرف نمود وگرنه همانند خوردن گلابى با چاى است كه اثر هر
دو را از بين مىبرد. بله، در مواردى خاص كه لازم است ذكر ديگرى به عنوان مسكن و
نرم كننده همراه آن تجويز شود ذكرى با ذكر ديگر توصيه مىشود.
در برخى موارد نيز
مىتوان آيات را جابهجا نمود. به عنوان مثال، در ذكر يونسيه مىتوان قسمت اخير
آيه را بدون لفظ قال به عنوان ذكر استفاده كرد؛ زيرا برخى از اذكار داخل در بسته و
جلدى هستند كه براى مصرف، بايد آن را از جلد و بستهى خود بيرون آورد.
برخى از آيات ذكر
نيز شمارهى معينى دارد اما در صورتى كه حفظ شماره به كيفيت آن آسيب مىرساند،
مىتوان شمارهى آن را كاست و بر كيفيت آن افزود.
|