کتاب دوستی
قرآن كريم برنامهى زندگى و كتابى كاربردى
در تمامى دانشهاست. اين نوشتار در پی آن است تا انگيزهاى براى استفادهى بيشتر
از قرآن كريم؛ به ويژه در مراكز علمى ايجاد نماید تا ديگر به آن تنها به عنوان
كتاب قرائت و ثواب نگريسته نشود.
کتاب دوستی مشتمل بر بحث های
زیر است:
فقط قرآن كريم، دانش تفأل با قرآن كريم، دانش
استخاره با قرآن كريم، دانش ذكر، ذكر شگرف، كشف قوانين تجربى از قرآن كريم، دانش «صوتشناسى»،
قرآن كريم و فقهپژوهى روشمند، دانش تغذيه، روانشناسى در قرآن كريم، علوم سياسى در
نظرگاه قرآن كريم، مغيبات قرآن كريم، كشف قوانين مربوط به دنيا، بهرهورى از حيوانات،
محالات ممكن، اهتمام به ساختار بلاغى نگارش، زبان دقيق قرآن كريم در استخدام واژگان،
عربى روشن، كتاب تمامى دانشها، حوادث تاريخى، شناسنامهى شهيدان كربلا، دوستان و دشمنان
آخر زمانى اسلام، صراط مستقيم، معنوىترين آيهى دوستى، اهميت سلام، رابطهى عاشقانه
خداوند با رسول اكرم صلىاللهعليهوآله، تكرار در آيات، خباثت قوم لوط، سوره لقمان؛
منشور ديانت، فرشتگان كارپرداز، سرعت عمل در قرائت آيات عذاب، مبارزه تبليغاتى بر عليه
قرآن كريم، تحدى و مبارزطلبى، تأمل در چيدمان آيات، حجيت قرآن كريم، زنده بودن طرح
مباهله، حمل وزر؛ پىآمد دورى از قرآن كريم، تحليل يكى از آيات علمى و فلسفى.
نخستين كتابى كه در دورهى كودكى خواندهام
قرآن كريم است. قرآن كريم نخستين مونس من در ناسوت بوده است. در اين دنيا بيش از همهى
كتابها، قرآن خواندهام. براى همين در عمر شصت سالهى خود بيش از پنجاه قرآن خريدهام.
اندكى از يافتههاى خود را كه در اين مدت داشتهام در كتاب حاضر آوردهام. خوانندهى
محترم در اين كتاب خُرد، مطالبى را پيش رو خواهد داشت كه در هيچ كتاب تفسيرى يا كتابى
كه مربوط به علوم قرآنى باشد نخواهد يافت. نكتههاى تازهاى از قرآن كريم كه مرهون
تلاش يا زحمت نگارنده نيست، بلكه از دانشهاى اعطايى و دهشى قرآن كريم است كه به لطف
حق و دولت قرآن كريم بهرهى نگارنده شده است و مصلحت آن بود كه در اين زمان كه مراكز
علمى و قرآنى، نسبت به اين علوم ضعف و فقر شديدى دارد، به دنياى علمى عرضه گردد. متأسفانه،
مراكز علمى ما اعم از حوزوى و دانشگاهى نسبت به قرآن كريم بى مهرى بسيار داشتهاند
و هنوز قرآن كريم در غربت بيش از هزار سالهى خود قرار دارد. در اين كه چه انگيزههايى
سبب شده است اين مراكز به قرآن كريم نزديك نشوند، بايد در جاى خود سخن گفت. دورى آنان
از قرآن كريم به گونهاى است كه گاه حتى در ترجمهى آيهاى مىمانند و قرآن كريم را
از دور و مانند ضريحى زيارت مىكنند و مىبوسند، اما از محتواى آن كمترين استفادهاى
مىبرند. سوگمندانه بايد گفت هنوز هم هستند بسيارى از بزرگان كه عقيده دارند قرآن كريم
كتابى گنگ است كه ما آن را نمىفهميم و فهم قرآن كريم ويژهى «من خوطب به» است، غافل
از آن كه قرآن كريم براى تمامى بندگان نسخهى زندگى و تكليف و كتاب كاربردى و هدايت
است.
خدای تعالی در قرآن
کریم می فرماید: «وَإِذَا قُرِئَ الْقُرْآَنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ
وَأَنْصِتُوا لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ».
ـ و چون قرآن خوانده شود گوش بدان فرا داريد
و خاموش مانيد، اميد كه بر شما رحمت آيد.
بيان: صدا و صوت واقعيت و حقيقتى شگرف است
كه هنوز بشر به حقيقت آن نرسيده و نتوانسته است آن را از انبياى الهى عليهمالسلام
بياموزد. صوتى و صدايى كه خوراك دل است.
با قرائت قرآن كريم، بدان گوش فرا دهيد و
سخن مگوييد. يعنى اكنون بايد به روح و جان خويش خوراك مناسب آن را رسانيد و اين خوراك
را با صداى ديگرى مياميزيد و هيچ مگوييد.
صوت و صدا كميت موج و هوا و جنبش تأليفى بازدم
در آلت صوت است. صوت و صدا داراى نتهاى فراوانى است. اين نتها كنار هم مىنشيند و
مثل حروف الفبا كلماتى را تشكيل مىدهد كه به وسيلهى آن با هم سخن مىگوييم و منظور
ما از «صوتشناسى» همين است. كسى كه دانش «صوتشناسى» دارد زبان ويژهى قرآن كريم را
كه زبانى مشترك ميان تمامى انسانهاست در مىيابد و به معانى آن بدون دانستن زبان عربى
راه مىيابد؛ ولى اين كار بسيار دشوار است و مشقت خاص خود را دارد؛ اما اين كار شدنى
و ممكن است و همت بالايى مىتواند آن را به دست آورد و آن را نظاممند سازد و به ديگران
نيز آموزش دهد. البته قرآن كريم اين زبان را به اولياى خود اعطا مىنمايد. ما منتظريم
تا در زمان نجاتبخش بشريت؛ حضرت حجت (عجل اللّه تعالى فرجه الشريف) ناگفتهها بيان
شود. روزى كه فقيهان، فلسفيان، عارفان و هر دانشمندى و حتى بدان روزگار هرچه را كه
مىدانستهاند بيان كردهاند و فكر بشرى به چيزى فراتر از آن نمىرسد؛ اما حضرت معارفى
را به آنان آموزش مىدهد كه هيچگاه آن را نشنيده و نديدهاند. آنگاه كه امام زمان
(عجل اللّه تعالى فرجه الشريف) تشريف بياورند ابتداى كار و هنگام كشف رازهاى قرآن
كريم است. در آن زمان است كه لوح، عرش، قلم، سماوات، عوالم مينا و ديگر معارف قرآن
كريم بر بندگان نمايان مىشود و زبان قرآن كريم همانند زبان تمامى پديدهها حتى گياه
و نبات و اجسام در اختيار بشر قرار مىگيرد و علم از مفهومگرايى موجود در دنياى علمى
و بهويژه در حوزههاى علمى نجات مىيابد و پوشش مصداق و معنا به خود مىگيرد.
صوت ويژهى انسان است. نگارنده در بحث زبانشناسى
قرآن كريم يادآور شده كه صوت قرآن، صوت ويژهاى است و زبان در آن دخالت كلى ندارد و
چنين نيست كه صوت و زبان موسيقياى آن نيز عربى باشد. زبان قرآن، زبان فطرت است و حتى
حيوانات نيز از اين زبان بيگانه نيستند، از اين رو در بحث تفسير قرآن كريم آوردهايم
كه براى فهم معانى آهنگين قرآن كريم، نياز به دانستن زبان عربى نيست و كسى كه از دانش
صوت و صداشناسى و نواى طبيعت آگاه باشد مىتواند بفهمد كه قرآن كريم چه مىگويد؛ هرچند
عربى را نيز نداند. بله، قرآن كريم را مىتوان به فارسى يا عربى تفسير كرد و متأسفانه
كارهاى انجام شده در رابطه با قرآن كريم ترجمهوارهايى نهچندان كامل است و نه تفسير،
و افسوس كه در تفسيرها بيشتر به ذكر تصريف و نكتههاى نحوى و شناساندن مبتدا و خبر
و يادكرد از چندين روايت كه تحليلى از آن ارايه نشده است بسنده مىشود.
قرآن كريم به قرائت خود از اين رو توصيهى
بسيار دارد كه مسير شناخت صوت از قرائت آن مىگذرد و كسى كه بتواند با قرائت قرآن كريم
أنس گيرد، رفته رفته به صوتشناسى رو مىآورد و از گذرگاه شناخت صوت، به شناخت معناى
قرآن كريم راه مىيابد بدون آن كه نياز به دانستن زبان عربى و ادبيات آن داشته باشد.
در واقع «صوت قرآن» يكى از زبانهاى تمامى پديدههاى هستى است كه تمامى آنها از اين
مسير مىتوانند به معناى قرآن كريم آگاهى يابند. با شناخت ريتم و آهنگ كلمات و با نتشناسى
صوت است كه مىتوان به معناى اراده شده از واژگان پى برد. بهطور مثال اگر آيهاى با
كلمهى «وإذ» شروع شده باشد، صوت همين كلمه مىگويد قرار است از برخى مشكلات كار سخن
گفته شود. «يا»ى خطاب از پديدارى غفلت پرده بر مىدارد.
بايد توجه داشت صوت امرى مادى است؛ برخلاف
معنا كه تجرد دارد، از اين رو نظام آموزش و پرورش و تعليم و تعلم بايد به سوى آموزش
از راه صوت رو آورد و معناگرايى تجردى كه چيزى را براى كودك مجسم و جزيى نمىسازد را
محور آموزش قرار ندهد، بلكه كودكان را بايد بيشتر با سيلابها و صداها آشنا نمود و
كمتر از معانى گفت. البته تربيت فرهنگى جامعه را حوزههاى علميّه بايد عهدهدار شوند،
نه آن كه ما سى سال از نظام آموزشى فرانسه يا آلمان تقليد نماييم و بعد از آن نظام
آموزشى آمريكا را كاملتر بدانيم؛ در حالى كه تفاوت و تقابل فرهنگى ما چنين فضا و استعدادى
را ندارد و در درازمدت زيانبار و خطرناك مىباشد.
احاطه بر دانش «صوتشناسى» نيازمند داشتن
پيشزمينههايى از دانش رياضى، موسيقى و شناخت نتها و آشنايى با زبان حيوانات مىباشد
كه بايد از آن در مقام خود سخن گفت. به هر روى، سخن ما در اين «دوستى» اين است كه مىشود
با قرآن كريم دوست شد؛ به گونهاى كه حتى بر زبان آن آشنايى يافت اما منظور از زبان،
ادبيات عرب نيست، بلكه صوت ويژهى قرآن كريم است كه بدون دخالت معناشناسى واژگان و
قواعد ادبيات عرب، ما را به معنا سوق مىدهد.
|