درباره پایگاه  اضافه کردن به علاقه مندیها  نقشه سایت  صفحه اصلی
 

صفحه اصلی


محور معظلات‌ كلان اجتماعي‌ ايران

دين‌ حقيقتي‌ ارشادي‌؛ نه‌ تأسيسي‌

دين‌ حقيقتي‌ ارشادي‌ است‌؛ اصل‌ در دين‌، ارشاد به‌ فطرت‌ و ارشاد به‌ حقيقت‌ همه‌ي‌ اديان‌ الهي‌ است‌. دين‌ بر آن‌ است‌ تا فطرت‌ و حقيقت‌ را ـ كه‌ در همه‌ي‌ انسان‌ها وجود دارد ـ شكوفا كند. دين‌، مبين‌ است‌ و پرده‌ها و حجاب‌ها را كنار مي‌زند و روشنايي‌ مي‌بخشد. دين‌ مانند نور، وقتي‌ بيايد، تاريكي‌ها از بين‌ مي‌رود و اشيا ديده‌ مي‌شود، دين‌ تاريكي‌ و ظلمت‌ را از بين‌ مي‌برد و در نتيجه‌، فطرت‌ و حقايق‌ اصيل‌ نمايان‌ مي‌گردد.

امام‌ زمان‌ عليه السلام نيز چنين‌ است‌. در روايات‌ آمده‌ است‌ وقتي‌ آقا تشريف‌ بياورند «جَمَع‌ اللّه‌ به‌ عقول‌ العباد» ، افكار مردم‌ در حال‌ غيبت‌ به‌ خاطر نبود تشعشع‌ نور ظاهري‌ امام‌ زمان‌ عليه السلام از هم‌ گسيخته‌ مي‌ماند، و همه‌ از هم‌ پراكنده‌ و جدا هستند كه‌ با آمدن‌ امام‌ زمان‌ عليه السلام ، خداوند تبارك‌ و تعالي‌ اين‌ پراكندگي‌ راگرد محور حضرتش‌ وحدت‌ مي‌بخشد و وجود شريف‌ آن‌ حضرت‌، جامعه‌ و مردم‌ را يك‌پارچه‌ مي‌سازد.

دين‌، همان‌ فطرت‌ و حقيقت‌ و منش‌ طبيعي‌ ـ فلسفي‌ است‌ كه‌ انبيا آمده‌اند آن‌ را تبيين‌ كنند. دين‌، ارشادي‌ است‌؛ نه‌ تأسيسي‌، بلي‌ در مواردي‌ كه‌ ممكن‌ است‌ انسان‌ امري‌ را درك‌ نكند، دين‌ تأسيس‌ دارد؛ مانند: جزييات‌ و ويژگي‌هاي‌ امور خارجي‌.

دين‌ توصيفي‌ است‌؛ نه‌ دستوري‌

ـ دين‌، وحي‌ و قرآن‌، توصيفي‌ است‌ و حقايق‌ را نقاشي‌ مي‌كند و بايد و نبايد نيست‌. بلي‌، گاه‌ آموزه‌هاي‌ خود را در شكل‌ بايدها و نبايدها ارايه‌ مي‌دهد، ولي‌ باز هم‌ توصيف‌ است‌، مي‌گويد: «صلّ» و به‌ دنبال‌ آن‌ مي‌آورد: لانه‌ كذا. درست‌ است‌ كه‌ خداوند مالك‌ كل‌ و قادر است‌، ولي‌ از باب‌ زور و اجبار وارد نشده‌ است‌، بلكه‌ با بيان‌ توصيفي‌ تمام‌ دين‌؛ حتي‌ گزاره‌هاي‌ فرماني‌ را بيان‌ مي‌دارد و همه‌ي‌ آموزه‌هاي‌ آن‌ تحليلي‌ است‌ و به‌ گزاره‌هاي‌ توصيفي‌ باز مي‌گردد.

 

علل‌ دين‌ گريزي‌

متأسفانه‌ در هزاره‌ي‌ گذشته‌ خلفاي‌ عرب‌ و سلاطين‌ فارس‌، دين‌ را دستوري‌ و فرماني‌ نموده‌اند، و اين‌ امر سبب‌ عدم‌ پذيرش‌ و اقبال‌ عمومي‌ به‌ دين‌ و مؤلفه‌هاي‌ آن‌ شده‌ است‌. دين‌ فرماني‌ به‌ ناچار با تهديد به‌ عذاب‌ و ترس‌ از جهنم‌ هم‌راه‌ است‌ و حال‌ آن‌كه‌ اگر به‌ شيوه‌ي‌ توصيفي‌ خود باقي‌ مي‌بود، عشق‌ و محبت‌ آن‌ را ترسيم‌ مي‌نمود.

اگر از ديد روان‌شناسي‌ وجامعه‌ شناسي‌ نگاهي‌ به‌ جامعه‌ي‌ ديني‌ شود، مي‌بينيم‌ كه‌ در تبليغ‌ و ارايه‌ي‌ دين‌ فرماني‌ نيز بسيار بد عمل‌ شده‌ است‌، و ديني‌ پر از منع‌ و نهي‌ كه‌ هيچ‌ گونه‌ راه‌كار عملي‌ واقع‌گرايانه‌ را به‌ دنبال‌ ندارد، به‌ عنوان‌ دين‌ الهي‌ كه‌ سرتاسر عشق‌ و محبت‌ است‌، ارايه‌ مي‌شود.

از مشكلات‌ عمده‌ي‌ دين‌شناسي‌ جوانان‌ در حال‌ حاضر، تبليغ‌ بد از دين‌ است‌. اين‌ امر باعث‌ شده‌ است‌ كه‌ جامعه‌ به‌ لجاجت‌، سركشي‌، جبهه‌گيري‌ و مقابله‌ برخيزد. نبايد همه‌ي‌ مشكل‌ را در نبود، فقدان‌ و فقر ديد، بلكه‌ سركشي‌ نيز به‌ آن‌ افزوده‌ شده‌ است‌ و در حال‌ حاضر، در جامعه‌ي‌ ما نفاق‌ پنهان‌ و دوچهره‌گان‌ نقاب‌ دار رخنه‌ نموده‌اند كه‌ خطر و ضرر آن‌ از كفر آشكار خطرناك‌تر است‌.

علت‌ اصلي‌ عقب‌ماندگي‌ دين‌ در دنيا اين‌ است‌ كه‌ دين‌ توصيفي‌، فرماني‌ شده‌ و دين‌ فرماني‌ نيز بيش‌تر در امور منفي‌ و نواهي‌ منحصر گرديده‌ است‌، و به‌ همين‌ جهت‌ جامعه‌ و مردم‌ مشي‌ دين‌گريزي‌ پيش‌ گرفته‌اند و به‌ آن‌ اقبال‌ چنداني‌ نشان‌ نمي‌ دهند و دين‌گريزي‌ به‌ صورت‌ اصل‌ و اجماع‌ درآمده‌ است‌.

بعد از ذكر اين‌ مقدمه‌، مهم‌ترين‌ معظلات‌ اجتماعي‌ كه‌ نظام‌ جمهوري‌ اسلامي‌ را تهديد مي‌كند، بيان‌ مي‌شود.

دين‌ اجتماعي‌

دين‌ يا فردي‌ است‌ يا اجتماعي‌. دين‌ نمي‌تواند فردي‌ باشد؛ چون‌ در عالم‌ فرد وجود ندارد؛ هرچه‌ هست‌ تركيب‌ است‌. جامعه‌، فردي‌ از جمع‌ است‌ و افراد زير مجموعه‌ي‌ جامعه‌ هستند. نظام‌ و جامعه‌ اقتضاءات‌ و اصول‌ اوليه‌ي‌ دارد كه‌ نمي‌توان‌ آن‌ را ناديده‌ گرفت‌. مديريت‌، جامعه‌شناسي‌، روان‌شناسي‌ و... هر يك‌، علمي‌ ويژه‌اند، و وجود و واقعيت‌ دارد. البته‌ وجود آن‌، وجود معقول‌ ثاني‌ فلسفي‌ است‌.

جامعه‌ي‌ اسلامي‌ بي‌نياز از اصول‌ اولي‌ هر جامعه‌اي‌ نيست‌، قانون‌ و مديريت‌ مي‌طلبد و جامعه‌شناسي‌، روان‌شناسي‌، اقتصاد و... نياز دارد، ولي‌ در جامعه‌ي‌ ديني‌، سيستم‌ ديني‌ حاكم‌ است‌. نظام‌ ديني‌ «ليس‌ بظلام‌ للعبيد» است‌ و در آن‌ ظلم‌ و انحراف‌ نيست‌. اسلام‌، مباني‌ و كليات‌ اين‌ امور را بيان‌ كرده‌ است‌.

 

نارسايي‌ در نظريه‌پردازي‌؛ معضل‌ جدي‌ نظام‌

امروزه‌ بخشي‌ از مشكلاتي‌ كه‌ در جامعه‌ي‌ ما وجود دارد مربوط‌ به‌ مردم‌ يا دولت‌ نيست‌، بلكه‌ به‌ مجتهدان‌ و كارشناسان‌ و نظريه‌پردازان‌ ديني‌ باز مي‌گردد. كمبود فتوا در قضاياي‌ گوناگون‌ از مشكلات‌ جدي‌ نظام‌ است‌. هميشه‌ حكمت‌ عملي‌ مبتني‌ بر حكمت‌ نظري‌ است‌، هر مشكلي‌ كه‌ در عمل‌ نمود پيدا بكند، ريشه‌ در حكمت‌ نظري‌ و برگشت‌ به‌ آن‌ دارد. انديشه‌، معاصي‌ و گناهان‌ نيز چنين‌ است‌. فرد گناه‌كار، اگر كالبد شكافي‌ شود، دانسته‌ مي‌شود در انديشه‌ و نظر مشكل‌ دارد كه‌ گناه‌ انجام‌ داده‌ است‌.

بنابر آن‌چه‌ گذشت‌، حكمت‌ نظري‌ اصل‌ و ريشه‌ است‌ و هرگاه‌ در حوزه‌ي‌ حكمت‌ نظري‌ مشكلي‌ حاد وجود داشته‌ باشد، در عمل‌ و جامعه‌ نيز همان‌ مشكل‌ خود را نشان‌ مي‌دهد و به‌ همين‌ جهت‌ است‌ كه‌ بنده‌ مي‌گويم‌ كاستي‌ و كمبود در عرصه‌ي‌ فتوا و اجتهاد، معضل‌ اصلي‌ و چالش‌ جدي‌ نظام‌ و جامعه‌ي‌ امروزي‌ ماست‌.

درحال‌ حاضر، در اصول‌ اجتماعي‌، فرهنگي‌ و... كمبود فتوا وجود دارد و اجتهاد كافي‌ در اين‌ زمينه‌ها انجام‌ است‌، پرسش‌ها هم‌چنان‌ بدون‌ پاسخ‌ است‌، فتوا نه‌ كار مردم‌ است‌ و نه‌ كار دولت‌ و حتي‌ به‌ يك‌ معنا وظيفه‌ي‌ رهبري‌ هم‌ نيست‌، بلكه‌ وظيفه‌ي‌ مجتهدان‌ و كارشناسان‌ ديني‌ است‌ كه‌ همه‌ي‌ تلاش‌ خويش‌ را براي‌ دريافت‌ و استنباط‌ حكم‌ ديني‌ به‌ صورت‌ نظام‌مند به‌ كار گيرند و رهبري‌ را بدين‌ وسيله‌ پشتيباني‌ بكنند. البته‌، بايد چهره‌هايي‌ كه‌ شايسته‌ اين‌ كار مي‌باشند، شناسايي‌ و حمايت‌ شوند تا آن‌ها اين‌ كار بزرگ‌ را به‌سامان‌ برسانند.

پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی محمد رضا نکونام(مدّظلّه العالی) |صفحه اصلیصفحه اصلی  نقشه سایتنقشه سایت  آر اس اس آر اس اس  پادکست پادکست  پخش آنلاین دروس پخش آنلاین دروس  درباره پایگاهدرباره پایگاه

copyright 2007-2012 تمامی حقوق این سایت متعلق به دفتر حضرت آیت الله العظمی محمد رضا نکونام (مدّظلّه العالی) می باشد و استفاده از مقالات ، کتاب ها و... با ذکر منبع بلامانع است