درباره پایگاه  اضافه کردن به علاقه مندیها  نقشه سایت  صفحه اصلی
 

صفحه اصلی


شهيد مطهري‌ در دو نگاه : سنت‌گرايان‌ و تجددگراها

 اشاره‌: ترديدي‌ نيست‌ كه‌ درباره‌ي‌ استاد شهيد مطهري‌ تاكنون‌ سخنان‌ زيادي‌ گفته‌ شده‌ و مطالب‌ بسياري‌ نوشته‌ شده‌، اما اين‌ سخنان‌ و مطالب‌ بيش‌تر جنبه‌ي‌ تبليغاتي‌ داشته‌ و به‌ندرت‌ به‌ ماهيت‌ آثار ايشان‌ توجه‌ شده‌ است‌. علاوه‌ بر اين‌، در ظاهر چنين‌ به‌ نظر مي‌رسد كه‌ انديشه‌هاي‌ شهيد به‌طور جدي‌ با مخالفت‌ روبه‌رو نشده‌ و نوگرايان‌ و سنت‌گرايان‌؛ هر دو اين‌ انديشه‌ها را كم‌ و بيش‌ پذيرفته‌اند. براي‌ روشن‌ شدن‌ اين‌ موضوع‌ و براي‌ دريافت‌ اين‌ كه‌ آيا در واقع‌ نيز چنين‌ بوده‌ است‌ يا خير، با آيت‌الله نكونام‌ درباره‌ي‌ اين‌ پيش‌فرض‌ و همچنين‌ درباره‌ي‌ ساير ويژگي‌هاي‌ انديشه‌ي‌ شهيد مطهري‌ گفتگويي‌ انجام‌ داده‌ايم‌ كه‌ متن‌ آن‌ را در اين‌جا مي‌خوانيد.

استاد نكونام‌ استاد دروس‌ عالي‌ و خارج‌ فقه‌ حوزه‌ كه‌ در ضمن‌ صاحب‌ تأليفات‌ فراواني‌ نيز مي‌باشند، درباره‌ي‌ توافق‌ گروه‌هاي‌ مختلف‌ با انديشه‌هاي‌ استاد مطهري‌ و عدم‌ مخالفت‌ آن‌ها مي‌گويد: «شما اين‌ موضوع‌ را مسلم‌ فرض‌ كرده‌ايد؛ اما من‌ با اين‌ نظر موافق‌ نيستيم‌؛ چرا كه‌ موقعيت‌ ايشان‌ قبل‌ و بعد از انقلاب‌ متفاوت‌ بود. در سال‌هاي‌ پيش‌ از انقلاب‌، گروه‌هايي‌ نه‌ تنها نظريات‌ وي‌ را نمي‌پذيرفتند، بلكه‌ با وي‌ درگير مي‌شدند. در آن‌ زمان‌، انقلابي‌هاي‌ صوري‌ مي‌گفتند كه‌ او انقلابي‌ نيست‌، بلكه‌ منبري‌ است‌ و از طرف‌ ديگر، منبري‌ها مي‌گفتند: نه‌، او منبري‌ نيست‌؛ چون‌ نمي‌تواند روضه‌ بخواند و حوزويان‌ مي‌گفتند: او عالم‌ نيست‌، روضه‌خوان‌ است‌.

مي‌دانيم‌ كه‌ استاد مطهري‌ شاگرد امام‌ رحمة الل عليه بود، ولي‌ شايد پرداختن‌ به‌ كارهاي‌ فكري‌ و علمي‌ اين‌ مجال‌ را به‌ او نمي‌داد كه‌ خود را با هر مسأله‌ي‌ سياسي‌ درگير كند. اين‌ بود كه‌ چهره‌هاي‌ نپخته‌ و ظاهربين‌ به‌ او انگ‌ غير انقلابي‌ مي‌زدند. منبريان‌ چون‌ ايشان‌ آواز نمي‌خواند و اشك‌ كسي‌ را در نمي‌آورد، او را منبري‌ نمي‌دانستند و آن‌هايي‌ كه‌ اهل‌ علم‌ بودند، مي‌گفتند وي‌ منبري‌ است‌ و استاد نيست‌؛ حال‌ آن‌كه‌ او ايدئولوگ‌ و نظريه‌پرداز انقلاب‌ بود و از نظر منبري‌ نيز هر سال‌ به‌طور مكرر در روز عاشورا، منبر ايشان‌ را مي‌گذارند، پس‌ روضه‌خوان‌هاي‌ ديگر كجا هستند كه‌ از آنان‌ استفاده‌ نمي‌شود.

علت‌ چنين‌ برخوردي‌ با ايشان‌ اين‌ بود كه‌ وي‌ وابسته‌ و وامدار كسي‌ يا گروهي‌ نبود و مستقل‌ عمل‌ مي‌كرد.

بعد از انقلاب‌، امام‌ 1 هيچ‌ كس‌ را مثل‌ ايشان‌ به‌طور مطلق‌ نپذيرفت‌؛ چون‌ هيچ‌ كس‌ مثل‌ شهيد مطهري‌ نتوانست‌ از نظر كمي‌ و كيفي‌ خوراك‌ فكري‌ جامعه‌ را آماده‌ كند. با اين‌ حال‌، گروه‌ها و جريانات‌ مختلف‌ برحسب‌ مصالح‌ خود از ايشان‌ حمايت‌ مي‌كردند.

براي‌ ايشان‌ چه‌ قبل‌ و چه‌ بعد از انقلاب‌ مشكلات‌ فراواني‌ فراهم‌ شده‌ بود اما اين‌ مرد بزرگ‌ با صبوري‌ و متانت‌ و وقار راه‌ خود را ادامه‌ داد.

در وضعيتي‌ كه‌ هر دفاع‌ و انكاري‌ ريشه‌ در تعلفات‌ جناحي‌ دارد، فراجناحي‌ عمل‌ كردن‌ بسيار مهم‌ است‌ و ايشان‌ توانست‌ اين‌گونه‌ عمل‌ كند».

حضرت‌ آيت‌الله نكونام‌ درباره‌ي‌ اهميت‌ و ارزش‌ علمي‌ كارهاي‌ استاد مطهري‌ معتقد است‌:

«در مورد ارزش‌ كارهاي‌ ايشان‌ اين‌ مطلب‌ را مي‌توان‌ عنوان‌ كنم‌ كه‌ در بعضي‌ نوشته‌هاي‌ ايشان‌ كاستي‌هايي‌ مشاهده‌ مي‌شود؛ مثلاً از بهترين‌ كتاب‌هاي‌ ايشان‌ «روش‌ رئاليسم‌» است‌. ايشان‌ در اين‌ كتاب‌ در مبحث‌ جوهر و عرض‌ با مشكلي‌ مواجه‌ مي‌شود (البته‌، مرحوم‌ علامه‌ نيز در اين‌ زمينه‌ مشكل‌ داشت‌) شهيد مطهري‌، به‌ همين‌ دليل‌، ادامه‌ي‌ كار را رها مي‌كند و به‌ چاپ‌ جلدهاي‌ ديگر مي‌پردازد.

جامعه‌ي‌ علمي‌ ما بايد اهتمام‌ لازم‌ را در نقد و بررسي‌ آثار ايشان‌ داشته‌ باشد.

صرف‌ ستايش‌ ايشان‌ مهم‌ نيست‌، بلكه‌ خواندن‌ آثار ايشان‌ و تأمل‌ در آن‌ باعث‌ پيشرفت‌ مي‌شود و در صورتي‌ چنين‌ امري‌ ميسر مي‌گردد كه‌ ما نقدپذير باشيم‌. ما نبايد اسطوره‌پردازي‌ كنيم‌؛ چنان‌چه‌ مرحوم‌ مطهري‌ اساساً به‌ اين‌ اسطوره‌سازي‌ها اعتقادي‌ نداشت‌. جامعه‌ي‌ ما بايد به‌ تمدن‌ علمي‌ و اسلامي‌ خود دست‌ يابد. البته‌، به‌ سادگي‌ نمي‌توان‌ تمدن‌ را به‌ دست‌ آورد. برخي‌ گمان‌ مي‌كنند كه‌ بحث‌ از تمدن‌، بحثي‌ تبليغاتي‌ است‌؛ حال‌ آن‌ كه‌ تمدن‌ از طريق‌ عشق‌، شور و تلاش‌ بي‌وقفه‌ حاصل‌ مي‌شود. ناگفته‌ نماند كه‌ تمدن‌ بدون‌ تدين‌ به‌دست‌ نمي‌آيد. وقتي‌ ذهنيت‌ ما لحاظ‌ اجتماعي‌ پيدا مي‌كند به‌ تمدن‌ تحويل‌ رود.

استاد مطهري‌ در زمان‌ خود بهترين‌ كار را انجام‌ داد و اين‌ بود كه‌ بهترين‌ فرجام‌ را نيز پيدا كرد. او هم‌ «مداد العلماء» بود و هم‌ «دماء الشهداء» و اين‌ گونه‌ به‌ نهايت‌ فيض‌ رسيد، ولي‌ ما براي‌ بهره‌ بردن‌ از انديشه‌هاي‌ ايشان‌ نبايد به‌ برپايي‌ برنامه‌هاي‌ بزرگداشت‌ اكتفا كنيم‌، بلكه‌ بايد در جهت‌ شناخت‌ واقعي‌ آثار ايشان‌ قدم‌ برداريم‌».

نوانديشي‌ و واقع‌گرايي‌ استاد مطهري‌

 اشاره‌: قسمت‌ اوّل‌ گزارش‌ حاضر دوشنبه‌ي‌ هفته‌ي‌ جاري‌ تحت‌ عنوان‌ «شهيد مطهري‌ در دو نگاه‌: سنت‌گرايان‌ و تجددگراها» به‌ چاپ‌ رسيد. در قسمت‌ مذكور، حضرت‌ آيت‌الله نكونام‌ در مورد برخورد افراد و گروه‌هاي‌ مختلف‌ با انديشه‌هاي‌ شهيد مطهري‌ مطالبي‌ را عنوان‌ كردند. در قسمت‌ حاضر، ويژگي‌هاي‌ شخصيتي‌ استاد مطهري‌ و ارزش‌ آثار وي‌ از سوي‌ ايشان‌ مورد ارزيابي‌ قرار گرفته‌ است‌.

آيت‌الله نكونام‌ ابتدا ضمن‌ تاكيد بر مقام‌ بلند علمي‌ شهيد مطهري‌ در مقايسه‌ي‌ علمي‌ ايشان‌ نسبت‌ به‌ ديگر بزرگان‌ اظهار داشت‌:

«شهيد مطهري‌ از نظر شخصيت‌ حوزوي‌ در مرتبه‌ي‌ دوم‌ قرار داشتند؛ در حالي‌ كه‌ استادان‌ ايشان‌ مانند حضرت‌ امام‌ 1 ، علامه‌ي‌ طباطبايي‌، آيت‌الله الهي‌ قمشه‌اي‌، در مرتبه‌ي‌ نخست‌ جاي‌ مي‌گيرند. البته‌، اگر مي‌گوييم‌ وي‌ در مرتبه‌ي‌ دوم‌ است‌ نسبت‌ به‌ بزرگاني‌ است‌ كه‌ برخي‌ را نام‌ برديم‌ وگرنه‌ در مقايسه‌ با بسياري‌ از مدعيان‌، بايد وي‌ را در مرتبه‌ي‌ نخست‌ جاي‌ داد.

مطلب‌ ديگر اين‌ است‌ كه‌ ايشان‌ انديشمندي‌ صادق‌ و محققي‌ پرجوش‌ و خروش‌ و متخصص‌ در بخش‌هايي‌ از علوم‌ اسلامي‌ بود. اين‌ خصوصيات‌ به‌ اضافه‌ي‌ واقع‌گرايي‌ و نوانديشي‌، ايشان‌ را به‌ صورت‌ شخصيتي‌ ممتاز درآورده‌ بود. اما آنچه‌ سعادت‌ ابدي‌ ايشان‌ را تضمين‌ كرد، شهادت‌ آن‌ بزرگوار بود. انصافاً مي‌توان‌ ادعا كرد مرحوم‌ مطهري‌ اعلم‌ شهداي‌ اين‌ انقلاب‌ است‌؛ يعني‌ در بين‌ شهداي‌ انقلاب‌ كسي‌ از حيث‌ علمي‌ در حد ايشان‌ نبود.

بنابراين‌، جهات‌ خاص‌ انديشمندي‌ مسلمان‌ را دارا بود. حال‌ ما اين‌ جهات‌ را به‌ صورت‌ سه‌ جهت‌ كلي‌ بيان‌ مي‌كنيم‌: اوّل‌، اصل‌ توحيد و ولايت‌، دوم‌، اصل‌ اخلاق‌ و تعبد و سوم‌، اهتمام‌ علمي‌.

البته‌، بسياري‌ از مدعيان‌؛ چه‌ در حوزه‌ و چه‌ در دانشگاه‌ها، چنين‌ خصوصياتي‌ را به‌طور كامل‌ نداشتند و بيش‌تر در يك‌ جهت‌ پيش‌ مي‌رفتند.

روش‌ ايشان‌ در ورود به‌ يك‌ بحث‌ چنين‌ بود كه‌ در مورد موضوع‌ مورد نظر مطالعه‌ مي‌كرد، از بزرگان‌ و اعاظم‌ بهره‌ مي‌برد و واقع‌بينانه‌ به‌ طرح‌ آن‌ها مي‌پرداخت‌. در واقع‌ بايد ايشان‌ را شارح‌ بسيار فهيمي‌ نسبت‌ به‌ حقايق‌ ديني‌ به‌ شمار آورد. برخي‌ از مسايلي‌ را كه‌ وي‌ مطرح‌ كرد در كتب‌ علمي‌ ما بوده‌؛ اما به‌ دليل‌ پيچيدگي‌ها و دشواري‌هايي‌ كه‌ در بطن‌ آن‌ها بود در بين‌ مردم‌ راه‌ پيدا نكردند. ايشان‌ موفق‌ شد اين‌ مسايل‌ پيچيده‌ و دشوار را ساده‌ كند و به‌ ميان‌ جامعه‌ آورد.

البته‌، لازم‌ به‌ توضيح‌ است‌ كه‌ آثار شهيد مطهري‌ ارزش‌ يكساني‌ ندارد. برخي‌ از آن‌ها آثاري‌ است‌ كه‌ ايشان‌ در موضوعات‌ آن‌ها تخصص‌ زيادي‌ نداشتند: مثل‌ «تماشاگه‌ راز» كه‌ حافظ‌شناسي‌ است‌. برخي‌ ديگر آثاري‌ هستند كه‌ وي‌ در خصوص‌ آن‌ها داراي‌ تخصص‌ لازم‌ بود؛ اما خود اين‌ آثار كارايي‌ لازم‌ را دارا نبودند: مثل‌ كتاب‌ «فقه‌» يا «حجاب‌»، اما ايشان‌ آثاري‌ دارند كه‌ هم‌ از جهت‌ تخصص‌ و هم‌ از جهت‌ كارآيي‌ بسيار قابل‌ توجه‌ است‌؛ مانند: «روش‌ رئاليسم‌» يا «عدل‌ الهي‌». البته‌، در همين‌ آثار نيز گاهي‌ كاستي‌هايي‌ ديده‌ مي‌شود. در واقع‌ چنين‌ نيست‌ كه‌ ايشان‌ كار را تمام‌ كرده‌ باشد. چه‌ خوب‌ است‌ كه‌ اين‌گونه‌ آثار از سوي‌ ديگران‌ دنبال‌ شود تا كاستي‌هاي‌ آن‌ رفع‌ شود».

حضرت‌ آيت‌الله نكونام‌ در مورد علت‌ موفقيت‌ شهيد مطهري‌ در عرصه‌ي‌ علمي‌ و فرهنگي‌ يادآور شد:

«موفقيت‌ ايشان‌ در اين‌ بود كه‌ توانست‌ خلا اجتماعي‌ موجود را بيابد. خلا اجتماعي‌ ما اين‌ بود كه‌ اقشار تحصيل‌ كرده‌ي‌ ما با مباني‌ بلند اسلام‌ آشنايي‌ نداشتند و به‌ دليل‌ اين‌ كه‌ معارف‌ اسلامي‌ را دنبال‌ نكرده‌ بودند قادر نبودند از آثار بزرگان‌ بهره‌ ببرند. وي‌ دريافته‌ بود كه‌ جامعه‌ي‌ ما تشنه‌ است‌؛ اما آب‌ مورد نياز آن‌ها در بالا و دور از دسترس‌ بود. وي‌ با مطالعه‌، تحقيق‌ و بررسي‌، خلاصه‌نويسي‌، حاشيه‌نويسي‌، ترجمه‌ و غيره‌ در رفع‌ عطش‌هاي‌ علمي‌ مردم‌ كوشيد و موفق‌ نيز شد؛ لذا مي‌توان‌ ادعا كرد: بسياري‌ از اهل‌ علم‌؛ اعم‌ از حوزوي‌ و غير آن‌، از آثار ايشان‌ به‌خوبي‌ بهره‌ بردند. اكنون‌ بسياري‌ از كساني‌ كه‌ مدعي‌ هستند، نخستين‌ كتاب‌هايي‌ كه‌ خوانده‌اند از استاد مطهري‌ بوده‌ است‌؛ حتّي‌ در آثار اين‌ گروه‌ مي‌توان‌ جابه‌جا رد پاي‌ استاد مطهري‌ را مشاهده‌ كرد و ديد كه‌ آنچه‌ آن‌ها مي‌گويند از منابع‌ دست‌ اوّل‌ نيست‌، بلكه‌ از آثار شهيد مطهري‌ استفاده‌ كرده‌اند. اين‌ها با واسطه‌ راه‌ را طي‌ كردند؛ اما مرحوم‌ مطهري‌ بدون‌ واسطه‌ چنين‌ كرد».

آيت‌الله نكونام‌ در پاسخ‌ به‌ اين‌ سؤال‌ كه‌ نوانديشي‌ شهيد مطهري‌ بر چه‌ اصولي‌ استوار بود، اظهار داشت‌: «اصول‌ نوانديشي‌ ايشان‌ بر درك‌ خلا اجتماعي‌ موجود، استوار بود؛ چون‌ او مي‌ديد ما يك‌ جامعه‌ي‌ ديني‌ و يك‌ سلسله‌ احكام‌ ديني‌ داريم‌، ولي‌ اين‌ دو از يك‌ديگر بيگانه‌ است‌. او قشر متوسط‌ جامعه‌ي‌ ما را در حوزه‌، دانشگاه‌ و غير از آن‌ با قله‌هاي‌ بلند علمي‌ و ديني‌ پيوند داد. وي‌ تدين‌ را با تعقل‌ نزديك‌ كرد و با تشريح‌ و ساده‌نويسي‌ كمك‌ فراواني‌ به‌ طرح‌ مسايل‌ بنيادين‌ كرد.

ايشان‌ اصول‌ نوانديشي‌ را دارا بود؛ چون‌ واقع‌گرا بود. از سوي‌ ديگر توجه‌ داشت‌ كه‌ چرا جامعه‌ي‌ ما نمي‌تواند به‌ اين‌ اصول‌ دست‌ پيدا كند و اگر بين‌ وي‌ و ديگران‌ تفاوتي‌ بود در همين‌ نكته‌ بود. به‌ عبارت‌ ديگر، تفاوت‌ وي‌ با ديگران‌ در واقع‌گرايي‌ ايشان‌ بود. دردي‌ كه‌ او نسبت‌ به‌ جامعه‌ داشت‌ و دنبال‌ مي‌كرد، كم‌تر در ديگران‌ يافت‌ مي‌شد.

براي‌ نمونه‌، عرض‌ مي‌كنم‌ كه‌ تقي‌ اراني‌ كسي‌ بود كه‌ مي‌توانست‌ يازده‌ ساعت‌ بايستد و به‌ يك‌ دانشجو جواب‌ دهد. هيچ‌ كس‌ حاضر نبود اين‌گونه‌ از خود سوز و درد نشان‌ دهد و به‌ همين‌ دليل‌ هم‌ موفق‌ بود؛ اما مرحوم‌ مطهري‌ از اين‌ هم‌ فراتر رفت‌. ايشان‌ همه‌ي‌ زندگي‌ خود را در راه‌ عشق‌ خود از دست‌ داد. او بدون‌ تبليغ‌ و تظاهر در عرصه‌ي‌ فرهنگي‌ ما ظاهر شد و تخصص‌ خود را با دردمندي‌ اجتماعي‌ توأم‌ ساخت‌. اين‌ ويژگي‌ها باعث‌ شد كه‌ جامعه‌ نيز نسبت‌ به‌ او اقبال‌ نشان‌ دهد و حتّي‌ مخالفان‌ نيز نتوانند وي‌ را ناديده‌ بگيرند».

پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی محمد رضا نکونام(مدّظلّه العالی) |صفحه اصلیصفحه اصلی  نقشه سایتنقشه سایت  آر اس اس آر اس اس  پادکست پادکست  پخش آنلاین دروس پخش آنلاین دروس  درباره پایگاهدرباره پایگاه

copyright 2007-2012 تمامی حقوق این سایت متعلق به دفتر حضرت آیت الله العظمی محمد رضا نکونام (مدّظلّه العالی) می باشد و استفاده از مقالات ، کتاب ها و... با ذکر منبع بلامانع است