اقتضاءات قربي و افراد عادي
انسانها از نظر طريق وصول و ميزان بهرهمندي از ارزشهاي
اخلاقي به دو گروه تقيسم ميشوند: دستهاي بهطور طبيعي و ناخودآگاه و بدون
آنكه در جهت تحصيل كمالات اخلاقي متحمل رنج و زحمت و رياضتي شده باشند
از ارزشهاي اخلاقي پسنديدهاي برخوردارند، به راحتي ميتوانند دروغ نگويند،
قلبي رؤف و مهربان داشته باشند و نسبت به نيازمندان بخشش و احسان كنند و
نسبت به ديگران بخل و كينه، حسادت و عداوت نداشته باشند، كه اين نوشته
آن را «اقتضاءات قربي» ميخواند.
اولياي خدا و مؤمنان نسبت به مراتبي
كه دارند اينگونهاند؛ چنانچه امام صادق عليه السلام ميفرمايند: «المؤمن
لا يُخلق علي الكذب ولا علي الخيانة؛ نهاد و سرشت مؤمن بر دروغ و ناجوانمردي
و خيانت آفريده نشده است.» در مرتبهي عالي، انبياي الهي و اولياي كمّل
از اين ويژگي برخوردارند. در زيارت جامعهي كبيره ـ كه به حق سند ماندگار
شيعه است ـ خطاب به حضرات معصومين عليهم السلام ميگوييم: «عادتكم الاحسان
و سجيتكم الكرم؛ عادت شما احسان، و كرم و بزرگواري سرشت شما و نهاد خانوادهي
شماست.» حضرت سجاد عليه السلام نيز در فرازهاي چندي از صحيفه، حقتعالي را
به اين صفت ستودهاند و ميفرمايند: «عادتك الاحسان الي المسئين».
دوم: دستهاي ديگر انسانهايي هستند
كه كمالات خلقي در آنها با رياضت و زحمت تحصيل ميشود؛ از اينرو در ابتدا
خوب بودن، راستگويي، جود و سخاوت براي آنان راحت نيست، بلكه بايد بر اثر
تمرين، رياضت، رنج، زحمت، سعي و تلاش كمالات اخلاقي را در خود ملكه و
نهادينه كنند. حضرت صادق عليه السلام دربارهي اين دو ويژگي ميفرمايند: «إن
الخُلق منيحة يمنحها اللّه «عزوجل» خلقه؛ فمنه سجيّة، و منه نية،
فقلتُ:فايَّتُهما أفضل؟ فقال: صاحب السّجيّة هو مجبول لا يستطيع غيره، و
صاحب النية يصبر علي الطاعة تصبّراً؛ فهو أفضلهما؛ خلق و خوي، بخششي است
كه خداي عزوجل به بندگانش عطا ميكند و آن دو گونه است: برخي از آن سرشت
و فطرت است و برخي ديگر با نيّت و اختيار يافت ميشود. راوي ميگويد: از
حضرت سؤال كردم: كدام يك برتر است؟ حضرت فرمودند: اخلاق نيّت؛ زيرا اخلاق
سجيت بر اموري سرشته شده است كه انتظار نميرود صاحب آن، خلاف مقتضاي آن
امور را انجام دهد، ولي كسي كه اخلاق او نيتي است بر طاعت و بندگي خداوند
با رنج و زحمت، صبر و بردباري ميكند. آن را آماده صبري كه صابران ميدانند.
پس اين بهتر است.
در اين بيان شريف، امام صادق عليه
السلام براي كمالات اخلاقي كه با زحمت، تلاش، تمرين و ممارست بهرهي
انسان ميشود، نسبت به كمالات اخلاقي كه انسان بدون زحمت و رياضت به آنها
ميرسيد، جايگاه خاص و ارزش ويژهاي قايل ميشوند؛ بنابراين ميتوان گفت:
افراد عادي چون با تلاش و تحمل رنج به كمالات ميرسند، از جهت فعلي و
عملي از قربيها برترند؛ اگرچه قربيها از جهت ذاتي و قرب و مرتبهي وجود و
برد معنوي، مرتبهي بلندتري دارند و از افراد عادي برتر و از امتيازهاي
بالايي برخوردارند.
گاه ممكن است سالك عادي سالها
رياضت كشد تا كمالي را به دست آورد و يا يك رذيلهاي چون حسد را كه در
اعماق وجودش ريشه دوانيده است از خود دور كند؛ ولي سالك قربي به اندك
عملي نردبان كمالات را ميپيمايد و خود را از همهي تقيّدات غيري ميرهاند؛
از اينرو حضرت صادق عليه السلام ميفرمايد: من در طواف بودم كه پدرم بر من
گذشت، من جوان بودم و در عبادت كوشا، پدرم مرا ديد در حالي كه عرق از من
سرازير بود، به من فرمودند: «يا بنيّ فان اللّه اذا أحبّ عبداً و رضي عنه
باليسير؛ اي پسرم! همانا خداوند، چون بندهاي را دوست داشته باشد، او را به
بهشت درآورد و با عملي اندك، از او راضي شود».
وصول به كمالات اخلاقي
با دعا و مناجات
براي رسيدن سهل و آسان سالك به
كمالات اخلاقي، نزديكترين طريق كه از ارزش معنوي بالايي برخوردار است و
حق تعالي و اولياي الهي، همهي طالبان وصول به كمالات اخلاقي را به آن
دعوت نمودهاند تا از اين شيوه و روش غفلت نورزند، همان طلب كمالات اخلاقي
و الهي با دعا و مناجات است. اين طريق، از رشحات ولايت مداري وجود نازنين
حضرت سجاد عليه السلام بهطور خاصي ظهور پيدا كرده و آن حضرت عليه السلام ،
ارايه دهندهي مبدء كامل آن است. و به حق ميتوان گفت تنها شيوهي،
زودرس و كامل است؛ به گونهاي كه همهي اهل ايمان و سلوك ميتوانند با
نزديك شدن به صحيفهي سجادّيه، به فراخور حال خود از آن بهرهمند شوند؛
چرا كه در حقيقت نزديكترين راه بسوي كمالات اخلاقي همين راه است. حق
تعالي در كلام بلند و ملكوتي خود از چهرهي نوراني اين طريق قربي پرده بر
ميدارد و ميفرمايد: «و اذا سألك عبادي عنّي فانّي قريب أجيب دعوة الداع
اذا دعان فليستجيبوا لي و ليؤمنوا بي لعلّهم يرشدون؛ و هنگامي كه بندگانم
از من پرسش كردند، براستي به آنها نزديكم، هنگامي كه دعا بخوانند، اجابت
ميكنم. شما نيز مرا اجابت كنيد و به من ايمان آريد، شايد كه بسوي من رهنمون
شويد».
آيهي شريفه سؤال و دعا را همان قرب
و وصول به حق معرفي ميكند و قيد «عبادي» اين نكته را به بندگان آموزش
ميدهد كه ميان دعا، عبوديت و قرب، رابطهي تنگاتنگي نهفته است؛ بهگونهاي
كه عبد سالك ميتواند عبوديت، قرب و وصول را در حقيقت نيايش و دعا بيايد.
چنانچه رسول خدا صلي الله عليه واله وسلم فرمود: «الدعاء مخّ العبادة؛ دعا مغز
و حقيقت عبادت است.» يا سيف تمّار گويد: از امام صادق عليه السلام شنيدم كه
به من ميفرمودند: «عليكم بالدّعاء؛ فانكم لا تقرّبون بمثله؛ بر شما باد به
دعا كردن؛ زيرا به هيچ امري به مانند دعا به خدا نزديك نميشويد».
علاء بن كامل نيز گويد: حضرت صادق
عليه السلام به من فرمودند: «عليك بالدعاء؛ فانه شفاء كل داء؛ بر تو باد به
دعا؛ زيرا دعا نمودن، درمان هر دردي است».
و نيز اميرمؤمنان عليه السلام ميفرمايند:
«الدعاء مقاليد الفلاح و مصابيح النجاح؛ دعا، گنجينهي رستگاري و چراغ كاميابي
است».
و نيز امام صادق عليه السلام ميفرمايد:
«كان اميرالمؤمنين رجلا دعّاء؛
اميرمؤمنان عليه السلام بسيار دعا ميكرد».
|